دنیای تو
در دنــیــای ِ تو جــایی بــرای من خــواهد بود؟
مــــی دانی
دنیـــای تو بــرای من ،
که دنـیایــم وابســته به نــگاه توست
وجــودم نیــازمــند وجــودت
و آرامــشم مرهـون ِ مــهربانی بیــش از حـدّ ِ توست
بهــترین دنــیاســت
می دانم
هــر کــسی اجــازه ورود به دنــیـایـت را نـخـواهد یافت
و من آرزو دارم بـتوانم وارد دنـیای ِ دنیـای خـویـش شوم
دنـیایی که بدون تردید توأم خـواهد بود با آرامـش و دل خوش
می دانم
ســختی هست،
درد هــست،
غم ِ دلــتـنگی هست
اما تو باشی
عــشــق هست،
شــادی هست،
صــــبر هست،
آرامـــش هست
مـــرا چه غـــم از ســخــتی این دنــیای فانی
هــنگامی که دنــیایم ، دنــیایی به زیــبایی ِ دنیای تو باشد
چه غـــم از مشکلات
چون عــشق تو در دلم باشد
چه غـــم از روزهای سخت
آن دم که مهــــــر ِ بی کران تو در دلم خانه کرده باشد
امروز ساعت 10:15