غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

سال ها پیش تو همچین روزی خدا یه دختر کوچولو هدیه کرد به یه خونواده دونفره که با اومدن اون دخمل کوچولو بشن سه تا و خونواده گرمتر و پر عشق تر شه 

سال ها گذشت و گذشت و هر سال امروز یه روز خاص بودبرا دختر کوچولو که هر سال بزرگتر میشد تا رسید به امسال 22 بهمن 94 

حالا من شدم یه دختر بیست و اندی ساله 

دیشب به یه سال گذشته فکر کردم که چی شد، چی نشد،چی باید میشد، چی نباید میشد 

یادمه قدیما خیلی چیزا بوده که شب تولدم بخوام 

که هی با خودم حرف بزنم هی بنویسم که خدا جون میشه امسال اینجور شه میشه اونجور شه 

هر سال کلی حال و هوام شب تولدم متفاوت بود

اما امسال برام معمولی بود خیلی 

شاید بخاطر خستگی دیروزم بوده 

اما فقط موقع خواب بود که گفتم آهای دختره امشب شب تولدته ها 

و بعد به یک سال گذشتم فکر کردم و برای سال آیندم برنامه ریختم نه برنامه جدی

فقط رویاها و خواسته هامو با خدا تو دلم مطرح کردم 

باشد که محقق شود

 خوشحالم از متولد شدنم از اون روزی خوشحالیم بیشتر شد که بابام به بقیه گفت من از دخترم راضیم راضیه راضی 

خوشحالم از تولدم از وقتی تو شدی عشقم و تو رو دیدم 

زندگی هر روز و هر لحظه پر از اتفاقات خوشایند و ناخوشاینده 

تو سالی که گذشت خوشایندترین اتفاق زندگی من آشنایی با بهترین و خاص ترین آدم زندگیم در تمام طول عمرم بوده و خواهد بود

دوست دارم عزیز دلم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۵۳
غریب آشنا

میدونی چقدر این روزا دلتنگتم 

میدونی چقد دوست دارم 

میدونی چندوقته رو در رو حرف نزدیم 

میدونی چند وقته قربون صدقه هم نرفتیم 

میدونی خیلی زیاد دلم دیدن روی ماهتو میخواد 

میدونی چقد لوس شدم 

میدونی چقد جای خالیت آزارم میده 

میدونی چند وقته نگفتم عشقم ، دوست دارم، دلم برات تنگ شده،بغلم کن،بوسم کن 

میدونی چقد حرف دارم 

میدونی چقد دلتنگ عطر و آغوش گرمتم 

میدونی که اشکام این روزا دوباره زودی در میان 

اصلا اینا رو ولش 

میدونی که تموم زندگیمی 

میدونی که حسرت داشتنت داره سخت تر و سخت تر میشه 

😢😢😢😢😢😢😢

دوست دارم عشق همیشگی من 

کاش مال من بودی 

😥😧😢😟❤

اینا و کلی میدونی های دیگه ادامه همون اس ام اسی بود که برات امروز فرستادم 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۴۸
غریب آشنا
بعد از یه غیبت نسبتا طولانی دوباره اومدم تا بنویسم اینجا 
اول از همه روزهایی رو بنویسم که تو دفترچه عزیزم نوشته بودمشون و حوصله وارد کردن تو وبلاگو نداشتم 

امروز جمعه 1394/11/9
در اینکه همیشه به یادتم شکی نیست 
اما یه وقتایی هست که دلم از ته ته دلم تو رو میخواد 
اینکه کنارم باشی 
همیشه میخواما همیشه همیشه 
اما یوقتایی میشه که دلم بینهایت میخوادت 
مثل این جمعه ساعت 7 غروب 
دلم میخواست وقت از سر آزمون میام بیرون تو رو ببینم و از گرمای عشقت تو سردی هوای سرد زمستونی گرم شم
و دیدن لبخند پر مهرت شادیو به قلبم بیاره و بدو ام بیام و دستای سردمو بگیری تو دستای گرمت و بهم بگی چطور بود عشقم 
و منم با خنده بگم چه انتظاری داشتی جون ؟ عالی 
و تو هم بگی میدونستم همینو میخواستم بشنوم 
خلاصه که بددد دلم میخواستت از اونجا تا خود خونه داشتم به تو فک میکردم و فقط تو رویام با تو سیر میکردم 
که دقیقا یکی دو ساعت بعدش زنگ زدی و من کلی دوباره از تماس به موقعت شاد و سرخوش شدم 
دوست دارم 
تا همیشه 
تا ابد 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۲۶
غریب آشنا

سلام 

من برای تجدید روحیه رفتم سفر و حالا دو روزی هست که برگشتم 

حال دلم خوبه خیلی زیاد نیاز داشتم به این سفر برای رفرش شدن 

به زودی زود سفر نامه رو مینویسم تا بخونی و ببینی 

ببینی که همه جا تو تو نظرم بودی 

دوست دارم تا ابد 

تا بینهایت 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۴۳
غریب آشنا

خیلی وقتا خیلی زود دیر میشه 

قدر لحظه ها رو هم باید دونست 

نمیدونم بهت تا حالا گفتم که من همیشه آرزوی داشتن کسی مثل تو رو داشتم و دارم 

از همه نظر ، همه چیه همه چی دقیقا تو 

یعنی تو آرزوی سالهای دور و دراز من بودی و هستی 

دقیقا تو با همین افکارت با همین کارات با همین پشتکارت با همین مهر و محبتت با همین مهربونیت

همینجور که هستی بدون حتی یه ذره تغییر

تو دقیقا همونی هستی که خواستم و میخوام 

نمیدونم گفته بودمت یا نه 

اما باید بگم خدا رو چه دیدی یوقتی امشب خوابیدم و بیدار نشدم  

گاهی خیلی زود دیر میشه 

قدر لحظه ها رو هم باید دونست 

حرف نگفته، کار نکرده نباید داشت 

باید عشق داد و عشق ورزید 

دوست دارم تا ابد تا همیشه 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۴ ، ۲۲:۳۷
غریب آشنا

دیروز و امروز خوشحال بودم 

همش ته دلم امید داشتم به اومدنت اینجا و اوکی شدن کارا 

نمیدونم چراها ولی همش پیش خودم میگفتم اوکی میشه تموم میشه و من فردا با این خبر خوشحال کندده تو غرق شادی میشم 

اینکه چرا نشده چرا نمیشه هعییی بماند 

میدونی چیه ما آدما در مقامی نیستیم که جلوی خدا وایستیم و بگیم چرا من چرا اینجور چرا اونجور 

کسی که دنیا و کهکشانو اداره میکنه برای کاراش دلیل زیاد داره نیازیم نیست به من و تو نشون بده 

اما شک ندارم هوای همه بنده هاشو داره و براشون مهر و عشق و خوبی میخواد 

من خوبم،کنارت نیستم اما فکرو خیالم همیشه پیشته یاد تو همیشه باهامه 

میدونم که تو هم به فکرمی و منو پیش خودت احساس میکنی

اون فرشته نازو که میبوسی از طرف من هم ببوس 

دوست دارم و دوسش دارم خیلی ای جووونم دلم رفت دوباره براش


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۴ ، ۱۹:۵۳
غریب آشنا

کجایی آخه؟ الان که میخوام دنیا نباشه ولی تو باشی کجایی؟

الان که ناراحتم ، غمگین و دلشکسته ام 

الان که چشام بارونی 

دلگیرم از عزیز ترین آدمای زندگیم 

کجایی آخه؟؟؟؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۲۱:۱۳
غریب آشنا

کی میدونه امروز چند نفر برای همیشه رفتن از این دنیا

کی میدونه امروز چند نفر چشماشونو برای اولین بار به روی این دنیا باز کردن

کاری به همه اونایی که اومدن ندارم که البته امیدوارم دنیا به کامشون باشه تا ابد 

امااا...

خدا یکی از فرشته های نازشو امروز هدیه کرده به شما 

فرشته کوچولویی که شک ندارم با خودش روزای خوب و قشنگو آورده 

قدمش مبارک باشه براتون 

امیدوارم 20 سال بعد تو همچین شبی ک میشه تولد 20 سالگیش از پا گذاشتن به این دنیا خوشحال باشه و سایه پدرو مادر مهربون و دوست داشتنیش و پدر بزرگ و مادر بزرگ مهربونش و خاله و دایی جون عزیزش همیشه بالا سرش باشه و همیشه جمعتون جمع و دلتون شاد و لبتون خندون باشه 

ساعت 3:30،3:45 اومدم بیمارستان نیومدم داخل همونجا بودم ی چند دقیقه ای و به تو و به فرشته نازتون و به همه دلای خندون و شادی که با تولد نازدونه براتون بوجود اومده فکر کردم و کیف کردم 

که چقدر همین فسقلیه 3،4 کیلویی میتونه  کار بزرگی کنه 

با اومدنش چقد شادی آورده برا همتون حتی من 

چقد امیدواری و زندگی و تلاش با اومدنش همراهش اومده 

نیستم اما دلم اونجاست

دلم کنار توئه 

دست تو رو گرفته و همپای تو خوشحالی میکنه 

شاید اشک بریزه اما خوشحاله 

انشالله سالم و سلامت و شاد و خوشبخت و راضی از زندگی و عاقبت بخیر بشه هم آلوچتون هم همه خونوادتون 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۲۰:۳۲
غریب آشنا

خسته

هم روحم هم جسمم 

داغون 

بی هدف

کسل 

بی برنامه 

تنبل 

غمگین 

افسرده 

دلمرده 

دلتنگ 

احوالات این چند روزه من 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۴ ، ۲۰:۱۴
غریب آشنا

شروع امروزم با تو بود

با این پیام عالی

" دوست دارم عشق من"

روزم عالی شروع شد با یه قلب عاشق با یه لبخند از ته دل و با یه خیال آسوده از بودن کسی مثل تو کنارم 

یکی که بهترین و بزرگترین و قشنگ ترین احساس دنیا یعنی عشق رو تو چشاش دیدم و با هر لبخند و هر نگاهش عاشق تر شدم 

دوست دارم عشق من 

کاش پایان روزم هم با صدای دلنواز تو باشه 

من همیشه منتظرتم 

منتظر نگاهت

منتظر صدای مهربونت 

منتظرم 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۴ ، ۱۴:۰۱
غریب آشنا