غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

دیر رسیدم 

خسته بودم اما خوشحال بخاطر حضور صدای تو 
همینکه رسیدم خوابیدم بدون اینکه کسی را ببینم 
حدودا یک ساعت بعد برادر جان داخل میشود و اصرار دارد چشمانم را باز کنم 
میگویم تو رو خدا ولم کن الان بیدار میشوم 
به گمانم دوباره سوال علمی برایش پیش آمده 
اما ولکن ماجرا نیست چراغ اتاق را روشن میکند و میگوید 
چرا انقدر دیر آمدی خیلی منتظرت بودم اما خوابم برد نفهمیدم کی رسیدی 
میگویم خب؛همین؟! بخوابم؟
بسته ای از پشتش جلویم میگیرد و میگوید: بسته ای که منتظرش بودی رسید
 و من لبم به خنده باز میشود و پر میشوم از عشق و لبخند 
حالا دیگر خواب رخت بربسته و من قبراق و با عجله بسته را باز میکنم
 هدیه هایی بی نهایت ارزشمند برای من از جانب تو 
همیشه عاشق این بودم که پستچی برای من نامه ای، بسته ای چیزی بیاورد 
اگر که این بسته از جانب تو بیاید که دیگر میشود نور علی نور 
نشسته ام؛ کتاب " کوتاه بیا ! عمرم به نیامدنت قد نمیدهد..." را میخوانم 
و آهنگ شماره 8 در حال play شدن است در حالیکه عطر دلنشین عشق در فضای اتاقم پر است 
ممنونم بخاطر همه مهربانی هایت 
مهربانترینم 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۴ ، ۲۰:۱۸
غریب آشنا
هر چیزی در جایش زیباست 
مثل ......تو 
در آغوش من
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۴ ، ۱۳:۵۰
غریب آشنا


برای حاجت روا شدن همه، خصوصا جوونا "الهم صلی علی محمد وآل محمد"

عیدت مبارک بهترینم 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۴ ، ۱۳:۴۵
غریب آشنا
دل که خوش باشه روزات همه زیبا و عالی میشه 
دل که خوش باشه شادی و شاداب و چهرت خندونه و به همه انرژی مثبت میدی 
دل که خوش باشه توان کار کردنت میره بالا و خستگی برات بی معنی میشه 
دل که خوش باشه کلی طرح و ایده قشنگ میاد سراعت 
دل که خوش باشه روزات تکراری و خسته کننده و بی هدف نمیشه 
دل که خوش باشه تازه اون موقعست که زندگی قشنگ و دلنشین میشه
آهای دلخوشی من 
دلم به بودن تو خوشه 
تنها دلیل خوبی حالم تو و لبخند تو و صدای گرم و پرعشق توئه
میبوسمت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۴ ، ۲۱:۱۰
غریب آشنا

دیدم بی انصافیه اگه امروز قشنگو عالی رو حتی یه دقیقه هم دیرتر بنویسم 

مثل همه دیدارهامون عالی و دلنشین و زیبا

ممنونم ازت بخاطر بودنت 

تو چرا انقد خوبی آخه

چرا من کنارت انقد حالم خوبه 

چرا انقد خوبی که وقتی پیشتم هیچ نگرانی ندارم و همه چیز برام قشنگ و آرومه 

چرا انقدر دوس داشتنی هستی آخه 

چرا انقد برای من عزیزی که حتی نفس هامم کنار تو راحت تر میان بیرون 

تنها دلیل آرامش و تنفس 

میبوسمت 

اونم بوس از نوع ویبروسی😊

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۴ ، ۱۷:۳۹
غریب آشنا

گاهی وقتا یه اتفاقایی میوفته که مسئولیت و تعهد ما رو نسبت به آدمای زندگیمون بیشتر میکنه 

ماها بواسطه کاری انجام دادیم در قبال اون آدما متعهدیم و مسئول کارمون 

چون ماییم که مسبب اون اتفاقیم 

نمیتونیم بگیم نمیخواستم، نباید میشد،نفهمیدم چطور شد  هر چی که بوده اتفاق افتاده و ما فاعل اون عملیم پس مسئولیم و تعهدمون بیشتر میشه 

تو نسبت به علاقه ای که در من بوجود آوردی مسئولی اما تعهدت به من نسبت به خیلی از تعهدای دیگت کم اهمیت تره 

تو برای من کم نذاشتی میدونم و هیچ گله ای ازت ندارم هیچی 

اما....

من کجای زندگیم؟

کجای زندگی تو؟ 

نگی تو همه زندگیمی ها 

من هر روز دارم با یادت روزا رو میگذرونم 

فقط با یادت 

درکم میکنم 

گله نمیگم ندارم اتفاقا خیلیم گله دارم ولی نه از تو 

نمییدونم چندبار بدون من رفتی دریا

چندبار بدون من لب ساحل قدم زدی 

چندبار بدون من یهویی تصمیم گرفتی سوار ماشین شیو بری تا هر جا که رسیدی 

چند بار بدون من فلافل خوردی 

چند بار بدون من از صبح روز بعد رد شدی

هر چند باری که بوده 

با هر کسی که بودی 

مهم نیست 

فقط امیدوارم تمام دفعاتش برات قشنگ و شاد بوده باشه پر از خنده 

و اما عشق... 

تمام ثانیه هات پر از عشق 

میدونی دنیا در حال تغییره 

آدما هم تغییر میکنن 

اما عشق من به تو تغییر نمکنه

مسیر زندگی آدما عوض میشه از یه جایی به بعد

ولی مسیر زندگی منو تو حداقل نصفش یکیه 

نصف دیگش هم من با یاد همون نصفه با تو بودن میگذرونم 

دلگیرم از نبودنت کنارم 

دلگیرم از نداشتنت 

اما دلم شاده از عشقت 

روزهات قشنگ 

پر شادی 

پر عشق 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۴ ، ۲۰:۲۰
غریب آشنا

عزیزم کجایی

کجایی تو بی من 

تو بی من کجایی ؟


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۴ ، ۱۸:۵۴
غریب آشنا

یلدا 

بلندترین شب سال 

فخر میفروشد به بلندایش 

این بلند بودن مرا خوش نیس 

امشب یک دقیقه بیش از هر شب دلتنگ میشوم 

دلتنگ مهربانی و بودنت 

یلدایت زیبا 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۴ ، ۲۳:۵۵
غریب آشنا

دوست دارم

الان که داشتم پیامتو میخوندم 

با هر خطش لبم به خنده بازتر و بازتر میشد 

دیگه خط آخر انقد لبخندم بزرگ شده بود که همه عضلات صورتم کش اومده بودن 

آخییییی میدونم ک همیشه ب فکرمی و دوسم دارم منم دوست دارم ناراحتم نیستم نگرانم نیستم  تو برس به کارا و زندگی هیچ فکر اینجا نباش خیالت تخت تخت 

آره والا میترسم آخر خلبانان بفهمن بیچاره شیم 

راستی بابت اینکه سر اون قضیه روی منم حساب کردی خیلی خوشحال شدم و موافقم 

بوووس

بهترین اتفاق امروزم شنیدن صدات بود 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۴ ، ۰۲:۲۸
غریب آشنا

از کجا بگویم ؟! 

  به طرز عجیب و احمقانه اى دلم برایت تنگ است … 

 دلخوشیها کم نیست … 

آدمهاى دور و برم هم کم نیستند …          مى آیند لبخندى روى لبم مى نشانند و میروند … ولى دلتنگى عجیبى همیشه و همه جا همراه من است …

 نمیدانم این روزهایت چطور میگذرد …          نمیدانم تو هم  دلتنگى یا نه ؟ … 

همین حس و حال را داری یانه !... 

ولی میدانم که میخوانى …

 و میدانم که نمیدانى چقـدر این دلتنگى برایم زجرآور است … 

آنها که کمتر مرا میشناسند هنوز هم میگویند …  

 خوش به حالت چه روحیه اى دارى …          کاش ماهم بلد بودیم مثل تو ساده بگیریم و ساده بخندیم … 

اما آنها که بیشتر میشناسند …          میگویند. 

 نفسهایت غبار دارد … 

چشمانت تار است … وبی حوصله ای... تو بگو از کجا بگویم ؟! ..

 از آغوشهایى که اندازه ام نمیشوند ؟

لبخندهایى که شادم نمیکنند ؟! …

از کجا بگویم تا بدانی آنقدر هم که تو فکر میکنی این ساعت ها و این روزها ساده برایم نمیگذرد ...

نمیدانم از کجا...!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۰۰:۵۱
غریب آشنا