غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب


خوشحالم

از خوشحالی ِ تو

نمیدونم چرا ولی میدونم که این روزا خداروشکر خوشحالی و شاد

با تمام وجودم حس می کنم که شادی

خیلی خیلی خیلی از اینکه شادی و سرحال خوشحالم

آرزوی همیشگیم و خواست همیشگیم از خدا شادی ِ تو بوده و هست

امروز از کلاس بر میگشتم (از اون کلاس با اون اتفاقاتش) تو راه به تو فکر می کردم ، به اینکه الان داری چیکار می کنی؟ به اینکه الان تو این لحظه به منم فکر می کنی یا نه؟ به اینکه کاش بشه که بودی و حرف میشد بزنم الان باهات.یعنی باورت نمیشه باورم نمیشه که بین خواستم تا زنگ زدن تو کمتر از 5 دقیقه  طول کشید.

انتظارشم نداشتم که تو اون زمان تماس بگیری.

می دونی همین دلیل های کوچولو از نظر من خیلیم بزرگن اینا همه دلیل اینه که خوشحال باشی که یکی قلبش واسه تو می زنه و قلب تو واسه اون

اینکه دلت بهش نزدیکه

اینکه حست باهاش یکیه

اینکه باهاش تله پاتی داری

اینا خوبن و قشنگ برای من

امروز این شکوفه های بهار نارنج رو جمع کردم و این ریسه رو برای تو درست کردم فقط امیدوارم بشه که بهت زودی برسونم. تا اتاقت پر بشه از عطر خوش بهار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۳۹
غریب آشنا

همین الان دلم گرفتست

دلم گرفت

از نبودن آدم هایی که باید باشن

از نداشتن کسایی که باید داشته باشمشون

از لبخندهای فراموش شده

از روزهای شاد تکرار نشدنی  که گذشته
از نخواستن خواستن ها

از نیامدن روزهای خوب

از اتفاقات خوشایند در راه مانده

از تمام آدم هایی که فکر می کنند شادند ولی نیستن

از همه شرایطی که عشق رو دور می کنه

از این همه زندگی بی عشق

از این همه دنیای ِ بی تو

دلم گرفته

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۳۹
غریب آشنا

هفته گذشته یه هفته خیلی خوب و آروم و دوست داشتنی بود

میدونی چرا؟

چون تو بودی همیشه و همه وقتش

چون صبحم با صبح بخیر تو شروع میشد 

و شبم با شب بخیر تو تموم میشد

یه هفته تمام

کل هفته

همه لحظه ها

تو بودی کنارم

نه جسما

اما تو کنارم بودی همیشه و همه وقت

یه هفته آروم و دوست داشتنی

یه هفته پر از تو

و من چقدر این هفته ها

این روزها

و این ثانیه های با تو بودن رو دوست دارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۴ ، ۲۰:۱۰
غریب آشنا


ازم خواستی که حرف های شهربانو رو  اینجا بنویسم

چشـــم

 

خب

حرفشو اینجور شروع کرد

-چقدر قبولش داری؟ گفتم: خیلی

-گفت:به نظر خودت چند درصد احتمال داره  اوکی شه؟

- نگاش کردم و گفتم اومدم شما بهم بگی دیگه

بعد یهو یه لبخند زد و گفت اینا میگن 50 ، 50

گفت 50% ممکنه بشه و 50% هم ممکنه نشه

می گفت من از خودم نمی گم چون نمیخوام دروغ بگم یا امیدوارت کنم یا نا امید

خیلی موقع ها هست که دقیق میگن خیلی وقتام مثل الان 50 ، 50 می گن، که آیا بشه آیا نشه

بعدشم گفت تا خدا چیزی رو نخواد هیچ اتفاقی نمیوفته

راجع بهت گفت:پسر خوبیه

گفتم بله میدونم

گفت:اخلاقش خوبه، با محبته ، مهربونه

بعدش گفت فقط گاهی تو خونه زود عصبانی می شه گفت کار تو خونه یعنی کمک کردن تو خونه اگه به میلش باشه انجام میده خیلیم خوب

امـــا اگه به میلش نباشه یه لیوان آب هم باید بدی دستش

بعدش گفت ولی تو از پسش بر میای با تو اینجور نیست که به زور و بی میل کاری کنه

گفت یکم حرف اطرافیان روش تأثیر میزاره

خیلی به حرف این و اون اهمیت میده

گفت دنبال پول درآوردنه اونم نه کم بلکه زیاد، دنبال ِ ثروت زیاده( عزیز دلم عشق ما بالاترین ثروته، مگه نه؟!!:) )

بهم گفت که بهت بگم اینا خوبه ولی یکم قانع باش

بعدم که اسمتو پرسید گفت تو از آبی

من هم جزالنساء

گفتش طاالع تو، یعنی ستارت کنار ستاره یه جوزایی( یعنی من:) ) خیلی خیلی خوبه

گفتش ازدواج آب و جوزا یعنی مثل من و تو خیلی خیلی خوبه و دوتا دوست و همراهن از هر نظر پشت همن

دیگه گفتش کنار یه بادی زندگیت 50 ، 50 ولی کنار یه آبی اصلا خوب نیست واست دو تا آبی کنار هم جور در نمیان

گفتش:خدا وقتی خطبه عقد بین دختر و پسر خونده میشه ستاره دوتاشونو میاره و منار هم میزاره حالا اگه اون دوتا ستاره تو آسمون کنار هم باشن و با هم دوست باشن این دوتا هم زندگیشون دوستانه و قشنگ میشه

راجع به کمردردتم گفت

یه چیز دیگه

همش میگفت خداکنه اون جوری بشه که ما میخوایم

بهم گفت فقط از خدا بخواه

اونه که همه چیو میتونه اونجوری کنه که دلت میخواد فقط اونه که می تونه همه کاری کنه

خداکنه که بشه

گفت منم برات دعا می کنم که بشه

بعدش گفت ولی دل نبند که اذیت نشی

یکی نبود بگه کجای کاری دل نمونده که ببندم یا نبندم، تازشم دل که سهله من عقلمم دادم رفت

گلی هم راجع به نماز خوندن و گناه نکردن گفت

بهم گفت بهت بگم لباس سفید و آبی بپوشی

راجع به کت آبیت هم گفت

گفتش میدونم پیدا کردن یکی که همه جوره بهت بخوره سخته ولی دل نبند

پرسیدم ما به هم میخوریم؟

کفت آره خیلی

گفت شما بهترین تو طالع همید

از خدا بخواید

فقط از خدا

بهم گفت زندگی و ازدواج خیلی مهمه و باید حواستو خیلی جمع کنی لباس نیست که بگی نمیخوام و عوضش کنی

کفت خدا تو خیلی از سوره هاش راجع بع مهر و عشق و علاقه بنده هاش صحبت کرده

ولی از اونور سوره طلاقم آورده

باید خودت درست انتخاب کنی

تو زندگی قناعت کنی

غرور نداشته باشی

صداقت داشته باشی تا همیشه باهم دوست و رفیق بمونید

خلاصه که همینا

آخر آخرش آقـــــا ما شدیدا ارادت داریم خدمت شما

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۱۰
غریب آشنا

سلاااام

من هنوزم از اتفاق امروز لبریز هیجان و عشقم.شادم و خوب

عالی

امروز اولین بار بود که اومدم اونجا.کنارت.جایی که دوست داشتم باشم و همه روزو باشم اونجا

الهی دورت بگردم با اون فنجون کوچولو نازت 

عزیز دلم

صبحانه هم که لطف کردی و از همون همیشگی خودتون.مرسیییی

ووووووااااااای که چقدر دلم رفت برات

وقتی حرف میزدی

وقتی می خندیدی

وقتی نگام میکردی

دوست داشتم بپرم و بغلت کنم و ببوسمت

عشق ناز و دوست داشتنی و شیرینم

امروز از شیرین ترین و دلچسب ترین روزهام بوده 

بخاطر بودن دوست داشتنی و انرژی بخشت ممنون


راستی دقت کردی یه نقطه مشترکی بود بین روزی که تو اومدی پیشم و روزی که من اومدم اونجا

اینکه تو هر دو روز یه نم بارون قشنگ میزد

و به فال نیک میگیریم

بهترینم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۴۸
غریب آشنا


تو

تنها دلیل شادی من شده ای

تنها دلیل خنده ام

و تنها دلیل آرامشم

در نبود ِ تو

نه شادی معنا دارد

و نه خنده ای

و نه آرامشی

امروز هم گذشت

و من تمام روزم را

با افکار شیرین و رویاییم با تو

گذراندم

در میان تمام آدم ها

من تنها با یاد تو شاد بودم

دیگر حتی بازی های دسته جمعی سیزده بدر هم

بدون تو

شادم نمی سازد

حتی خنده های بلند آدم ها

حتی شادی آن ها

که در میانشان هستم

اما نیستم

هیچ چیز جر تو

شادم نمی کند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۵۵
غریب آشنا


نمی دانم آرزویت چیست؟

اما من برای رسیدن به آرزویت

دستانم

به آسمان جاری

و سبزه دلم را

به نیت تو

و آرزوهایت،

هر چه که هست

گره میزنم!

 

سیزده بدر روز آرزوهایت باد...

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۳۹
غریب آشنا

سلام.....

چه شروعی قشنگیه سلام..... به خصوص اون وقتی که یه مدت طولانی از کسی که دوستش داری دوری و وقتی بهش میرسی هیچی برای گفتن پیدا نمیکنی جز همین یک کلمه!!! سلام.........................

و بعدش سال جدیدو بهت تبریک بگه، زیارت قبول. بعد محکم دستتو بگیره تو دستش و تمام دلتنگیات با گرمای دستش، با احساس خوبی که بهت منتقل می کنه از بین میره

دوشنبه برای اولین بار تو سال جدید دیدمت.وای که چقدر دلم تنگ بود برای دیدنت.برای بودن کنارت. و چقدر از بودنت لذت بردم.

همون یه ساعت برای از بین رفتن احساسات بد و فکرای بیخود کافی بود. درسته که من همه ی ِ تو رو می خوام همه ی ِ تو برای ِ همه عمرم

اما بازم صبر می کنم و غنیمت می دونم همین لحظه های قشنگی که باهات دارمو

آرومم، هر روز و هر لحظه تو رو میخوام ازش. خودش گفته بخواید صدام کنید تا جوابتون بدم

من آرومم

چون ایمان دارم به لطف خدا

به مهربونی بی حد و اندازش

به بزرگی و همراهی همیشگیش

شکی ندارم که بهترین ها رو واسمون می خواد

خداجونم فقط و فقط از تو می خوام

فقط از تو

فقط تویی که می تونی

مرسی بخاطر همه چی

 

بهترین ها رو تو این سال برای همه بخواه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۱۲
غریب آشنا

سال نو شد و من خوشحال از اینکه امسال اولین سالی بود که تو رو میشناسم

اولین سالی که عشق تو زندگیم اومده

اولین سالی که پر بوده از خاطرات شیرین حضور تو

اگرچه کنارت نبودم

اگرچه نزدیکت نبودم و خیلی خیلی خیلی دور بودم

اما تو تمام لحظات

تو تک تک ثانیه هایی که دور بودم ازت

تو هر دور طواف خونه خدا

تو هر قدمی که بر می داشتم

یادت، عشقت، امید به داشتنت

همیشه باهام بود

امیدوارم

امسال شروع سال های زیبا باشه

برای تو

برای من

برای من و تو با هم

به امید خدا

 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۵۸
غریب آشنا


کمی

در آغوشم بگیر

عاشقانه مرا بوسه باران کن

بگذار بهشتم را زیباتر بدانم

من از داشتن

تو به خود میبالم

کمی از دلتنگی هایم کم کن

به من برس

من از رسیدن تو

خوب می شوم

من با تو

من می شوم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۵۱
غریب آشنا