یوقتایی یه چیزایی برات خاطره میشن که شاید هیچوقت انتظارشو نداشتی که همچین چیزی برات بشه یادآور یه خاطره شیرین
مثلا یه جاده، که تو بارها ازش رد شدی و شاید حتی بدتم میومده اما از وقتی تو اون جاده یکی اون کنار نگه داشته و از ماشینش پیاده شده تا تو رو که قراره فقط رد شی از اونجا رو ببینه شده برات یه خاطره قشنگ که یادآوریش یه لبخند بزرگ رو صورتت مینشونه
یا مثلا یه شهر خیلی کوچیک که شاید خیلیا حتی ندونن کجا باشه
یا مثلا یه آهنگ قشنگ که انگار فقط و فقط مخصوص حال الان ماست
یا حتی یه پمپ بنزین
و خیلی چیزای دیگه
تنها چیزی که تو همه خاطرات و روزایی که با تو داشتم برام ارزشمنده می دونی چیه؟
اینکه تا حالا نشده فکر روزای گذشته رو بکنم و ناراحت بشم که چرا مثلا این حرف زده شد یا این اتفاق افتاد یا...
و همیشه همیشه یاداوری خاطرات مشترکی که با تو داشتم لبخندو رو لبام میاره
خوشحال میشم از مرورشون
البته قبول دارم که بیشتر شدنشون بهتره ها
ایشالله بیشترم میشن خاطره های قشنگ و خوبمون
یه شب رویایی داشتیم همون شبی که این شمعو دادی بهم
عشق خونم کم شده نوشتن راجع به اون شبا باشه واسه وقتی که عشق بهم تزریق شد.
باشه نفسم
یادته سر کلاس گوشیمو آوردم جلو گفتم بک گراند گوشیم قشنگه؟؟
همین بودا
آخی یادش بخیر چه روزای فوق العاده ای بود
اینم دسته گلیه که تو بهم دادی اما اون اتفاق افتاد و فقط عکسش و البته خاطره قشنگش و احساس بی نظیر اون موقعش برام موند
بخاطر تک تک لحظه های پر عشقی که برام ساختی ممنونم ازت
عشق همیشگی من