غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲۰۸ مطلب با موضوع «دلنوشته» ثبت شده است


می دونم اذیتی

می دونم شرایط خیلی خاصی و شاید سختی داری

می دونم روزایی که سپری می کنی خاصن

و شاید ناراحت باشی و سخت باشه برات

همه اینا رو می دونم

می دونم و چون خیلی زیاد دوست دارم

و نمی تونم ، کاری از دستم بر نمیاد

عذاب می کشم 

و این نتونستنه

نتونستن اینکه تو عزیزترین آدمی که می تونستی تو زندگی داشته باشیو داری

ناراحته و سخته براش

اما هیچ کاری نمی تونی انجام بدی

اینه که باعث می شه ناراحت و عصبی شم

و این ناراحتیم به تو هم منتقل شه و تو رو هم ناراحت تر کنم

ایناست که داغونم می کنه

هی به خودم می گم

نه

نباید ناراحت باشی

حداقل الان نه

یا نفهمه که ناراحتی

اما هنوز موفق نشدم

ببخش منو

واسه اینه که می گم شاید گاهی یکم دوری از من بد نباشه

فقط یکما

بیخیال

 

عــــــاقا

من

تو

رو

خیلی

دوست

می دارم

فهمیدی؟؟

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۳ ، ۲۲:۳۹
غریب آشنا
منی که عشقو با تو شناختم


منی که اولین بار بوسه تو رنگ زندگی به زندگیم داد


منی که گرمای آغوش تو تن سردمو گرما بخشید


منی که همه قشنگی ها رو با تو و بخاطر وجود تو دیدم


برام سخته


سخته طعم اینا رو چشیده باشم


سخته با تمام سلولو های وجودم عاشقت شده باشم


سخته حالا که پر نیازم


پر خواستنم


بزارم و برم


اما مجبورم

 

باید برمL
L
L
خدایا


خداجونم شکرت


ولی متنفرم از این دنیای مسخره


متنفرم


یه بغض گنده تو گلومه، گنده ها


من اشتباهی بودم؟


یه اشتباه بزرگ


یه اشتباه به اندازه تموم دنیا


یه اشتباهی که فقط داغ گذاشته رو دل


که تنفر از دنیا شده نتیجش


از اول اولش جام اینجا نبوده


تو جوونی پیر میشم


زندگیم بی عشق جریان پیدا می کنه


دیگه هیچ حس و عشق و اشتیاقی برای زندگی نخواهم داشت


اما زندگی جریان پیدا میکنه


شاد باشی


نگران منم نباش


انقدی بدون که زندگی جریان داره


نه قشنگ


نه خاص


نه با عشق


فقط جریان داره


تا اون موقع که خدا دیگهنخواد جریان داشته باشه


مث الان که نخواسته


همیشه دوستت داشتم و دارم

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۳ ، ۱۹:۱۳
غریب آشنا

درد داره دلت پر خواستن باشه اما کاری از دستت بر نیاد

درد داره خودت خودتو مجبور کنی جلوی همه احساسات قشنگت یه تابلو بزرگ عبور ممنوع قرمز بزاری

درد داره فقط یه چی بتونه آرومت کنه و تو گیر کردی وسط یه طوفان عظیم که هیچی نمی تونه آرومت کنه جز اون یه نفر اما دیگه نمی تونی که داشته باشیش

یعنی نباید که داشته باشیش

درد داره یه دیوار بلند آهنین بین خواست تو، نیاز تو و خواست بقیه باشه

درد داره یهو دلت بشکنه جوری که صدای شکستنشو هیشکی نشنوه جز خودت

درد داره دستات دستاشو بخوان اما خالی باشن دستات و دستاش دست نیافتنی

درد داره تو بخوای اما نشه

درد داره تو نیاز داشته باشی بهش اما نخوان که نیاز داشته باشی

درد داره که خودت ، با دستای خودت همه احساسات قشنگت، همه علاقه فوق العاده عمیقت، همه عشق پاک و ناب و بی نظیرت رو سرکوب کنی

درد داره

آره

خیلیم درد داره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۳ ، ۱۹:۰۹
غریب آشنا


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۲۲:۳۰
غریب آشنا


این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است

این جـــهان بی من مـــبــاش و آن جـــهان بــی مــن مـرو

خـــوش خـــرامان مــیروی ای جــان ِ جـان ، بی من مـرو

ای حـــیــات دوســــتــان در بــوســـتـــان بــی مــن مـــرو

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۲۰:۲۴
غریب آشنا


آدما چقدر عوض میشن.

چقدر احساساتشون ، سلیقه هاشون، ذائقه هاشون، عادتاشون ، دلخوشیاشون ، علایقشون تغییر می کنه

یه زمانی یه شهری کلی حس بد بهت می داد حالا اون شهر برات کلی خاطره خوب داره

یه زمانی نوشیدنی آلوئه ورا دوس نداشتی اما الان شده مود علاقت

یه زمانی دلخوشیت گشت و گذار بود و حالا شده موندن یه جا و حرف زدن با بهترین فرد زندگیت

یه زمانی آخر هفته ها بهترین روزای هفته بود برات ولی حالا شدن بدترین روزای هفته

روزای پر از یاد تو ِ بدون تو

روزای پر ِ حسرت

پر ِاشک

پر ِآه، پر ِ غم

یعنی نبودن یکی تو زندگیت انقد تاثیر می تونه بزاره که تو رو از یه آدم فعال ِ شاد ِ پر جنب و جوش

از یه دختر شیطون ِ خندون ِ دوسداشتنی

تبدیل کنه به یه آدم  تنبل ِ  غمگین ِ کسل

یکی که همش تو لاک ِ خودشه و تو دلش پر ِ حرف باشه

اما به زبون نیاره

هی حرفاشو تو دلش بالا پایین کنه و غصه دار باشه

اشک تو چشاش جمع می شه اما نمی باید که بریزه

پرم این روزا از یه عالمه سوال بی جواب

یه عالمه حس قشنگی که باید کم شه

یه عالمه فکرای خوبی که باید فکر نشه

یه عالمه رویایی که دست نیافتنی شده

 تنها چیزی که هیچوقت عوض نمیشه ، کم نمیشه ، تغییر نمی کنه عشق من به توئه، حس قشنگم به توئه، نیاز من به دیدن همیشگیته

هیچی نمی گم جز اینکه خیلی زیاد دوست دارم

خیلی

دلم بدون تو میگیره و پر از غمه

 

خداجون من به درک

بذار خوشبخت باشه ، بذار روزاش رنگی بشن، بذار لبش خندون بشه

تو که می دونی وقتی می خنده چقدر دلنشین تر و عزیز تر میشه :((

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۱۹:۵۳
غریب آشنا


وقتی تو نیستی

همــــــــــه نیـــســتن

نه کــــه نیــســـتن

هــــسـتــــن

ولـــــی

مـــثـــل تو نــیـــســـتن

:((((

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۳ ، ۲۱:۴۵
غریب آشنا


لحظه ها در گذرند

تو خواه بایست و اخم کن و غم بخور

خواه برو و شاد باش و شاد زی

لحظه ها می گذرند

فقط چگونه گذراندن آن ها با توست

پس

تأمل کن

تصمیم بگیر

انتخاب کن

و ادامه بده

بگذار اگر هم قرار است لحظه ها بگذرند

جوری بگذرند که تو دوست داری

و تو سرشار از زندگی می شوی

همانگونه که تو می خواهی

آنگاه

رو به روی همه بایست و فریاد بزن

گذر زمان برایم مهم نیست

زیرا آنها را وادار کرده ام آنگونه بگذرند

که

من می خواهم

همانگونه که

من دوست دارم

و این یعنی

 زندگی

زندگی در لحظه

ساخت لحظات شاد و ناب

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۳ ، ۲۰:۳۰
غریب آشنا

آدمی زنده است به امید

امید به تو

به آینده ی ِ با تو

زنده ام می دارد

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۳ ، ۲۰:۲۶
غریب آشنا


کاش انقد خوب بودم

که خدا دوسم داشت

که اگه دلم ی چیز خوبیو میخواست

بهش هنوز نگفته

بهم می گفت بیا بنده خوبم

غصه چرا

غم چرا

گریه چرا

من هستم باهات

این روزا میخوام

فقط یه چی

نمی گم دوسم نداشتیا

نـــــه اصلا

که خیلیم داشتی

این منه نادونم که گاهی فراموشت کردم

اما می دونی که

امروزا هیچی نمی خوام ازت جز یه چی

می شه اینبارم

مثل همه دفعه های پیش

مثل همه شاهکارات

یه معجزه دیگه نشونم بدی؟؟

هوووم؟؟

خدا جونم

می دونی که چقدر دلم گرفته

می دونی که چی حالمو خوب می کنه

تو اگه بخوای

آخ که چی می شه

 

بازم ممنون به خاطر همه چی

هر چی که دادی و ندادی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۳ ، ۱۹:۵۸
غریب آشنا