غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲۰۸ مطلب با موضوع «دلنوشته» ثبت شده است

میشه انقدر خوب نباشی با من 

که دلم از نداشتنت هر لحظه پر نشه از غم

که دلم نگیره از دنیای بی تو

که یادم بره تو تنها دلیل شادی و آرامشمی

دوست دارم 

دوسم نداشته باش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۷:۳۹
غریب آشنا

برام هیچ حسی 

شبیه تو نیست

کنار تو درگیر آرامشم

همین از تمام جهان کافیه 

همین که کنارت نفس میکشم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۴ ، ۲۳:۳۱
غریب آشنا

دلم میخواد همه عالم و آدم بدونن تو عشق منی

دلم میخواد به همه نشونت بدم

دلم میخواد همه بدونن که هیشکی تو این دنیا نخواهد بود که بیشتر از من دوست داشته باشه

دلم فقط تو رو میخواد

حتی اگه هیچکی نباشه

حتی اگه هیچی نباشه

تو برای من تمام آدم ها و تمام چیزهای خوبی

دلم انقدر غصه داره 

انقد ریختم غصه ها رو توش که....

شدم یه غمگین

یه ادم بی احساس

یه ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۴ ، ۲۰:۲۸
غریب آشنا

there is a God, there always has been. I see him here, in the eyes of the people in this corridor of desperation. This is the real house of God, this is where those who have lost God will find Him... there is a God, there has to be, and now I will pray, I will pray that He will forgive that I have neglected Him all of these years, forgive that I have betrayed, lied, and sinned with impunity only to turn to Him now in my hour of need. I pray that He is as merciful, benevolent, and gracious as His book(Quran) says He is.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۹
غریب آشنا

اگر مرا دوست نداشته باشی دراز میکشم و می میرم

مرگ

نه سفری بی بازگشت است

و نه ناگهان محو شدن

مرگ 

دوست نداشتن توست

درست آن زمان که باید دوست بداری

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۷
غریب آشنا

گاهی دلم یک مکان معنوی میخواهد تا نفسم را تذهیب نمایم.

بشووویم غباری از تردیدها و دو راهایی که وجدانم را درگیر کرده و آزاد نمایم وجدانم را.

 گاهی دلم احساس در خلاء بودن آن مکان مقدس می خواهد و آرامش مستتر اما مستمر.

گاهی دلم حال روحانی آن مکان معنوی را میخواهد تا بزدایم غرور بی دلیلم را...


گاهی دلم خدا می خواهد...

شب قدر است و محتاج نگاهت

مانند همیشه خیر بخواه

برایم او را بخواه


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۹
غریب آشنا



میگذره با همه قشنگی و زشتی هاش...

شباشم میگذره...

باهمه ی تنهاییاش...

با همه ی دلتنگیاش...

یه روزی صدای قهقه خندمون تا اسمون میرسید... 

یه روزم صدای گریمونو با ریتم دوش اب حموم تنظیم میکردیم تا کسی صداشو نشنوه...

یه روز خوشحالشون کردیم...

یه روز ناراحتمون کردن....

یه روز حسرت داشتیم یه روز ارزو به دلمون گذاشتن.....

میدونم مثه منم یه شبایی داشتید که از دسه خدا هم کاری بر نمیومد...

شبایی که بغضتون از اسمونم میزد بالا...

گذشت دیگه نگذشت؟؟؟؟

گذشت اما چجوری...

هعی...

یه روزی دوست داشتیم اما دوسمون نداشتن...

یه روزی دوسمون داشتن اما دلی نبود که دوسشون داشته باشیم...

یه روزایی جوون شدیم اما تا شبش پیر شدیم...

از دسه غصه هامون...

یه روزایی یواشکی عاشق شدیم ...

یواشکی دیدیمش...

یواشکی دلمون براش ضعف رفت...

امون از گریه های یواشکی بیادش اونم از سر دلتنگی..

یه شبایی پر حرف بودیم سکوت کردیم...

یه روزایی وابسته شدیم بدون اینکه بخوایم...

یه روزایی هم جدا شدیم بازم بدون اینکه بخوایم...

یه شبایی اصن نگذشت اما ما ازش گذشتیم..

چجوریش مهم نیس..

یه شبایی هم بد گذشت...

سخت گذشت ...

با درد گذشت...

یه شبایی داد زدیم اما جز دلمون هیچ کس صدامونو نشنید...

یه شبایی همه چی بود الا اونی که باید میبود...

یه شبایی هوا عجیب دونفره بود اما همون شبا ما بودیمو تنهاییمون..

یه شبایی روی ماهو ستارها رو هم کم کردیم با دردامون...

صبح شد ماهو ستاره رفتن اما ما هنوز بیدار بودیم...

یه روزایی دلمونو دادیم یه شبی شکسته شو پسمون دادن...

یه روزایی خاطره ساختیم یه شبایی رویا....

یه شبایی بیاد خاطره هامون خوابمون برد تا به امید رویاهامون بیدار شیم...

یه شبایی خاطرها بود اما نه امیدی بود نه رویایی...

یه شبایی به یادش بالشت مونو بغل کردیم باهاش حرف زدیم..باهاش رویا ساختیم..مثه دیوونه ها..

یه شبایی هم همون بالشت بود که اشکامونو دید و پاک کرد و دم نزد...

یه روزایی خندیدیم اما بغضمون گرفت ...

یه شبایی بغض کردیم اما خندیدیم...

یه شبایی رو با یه اهنگهای خاص سر کردیم...

هی گذاشتیمشون رو تکرار تا صبح فقط اونو گوش میکردیم..

یه روزایی دلمونو خوش کردیم به معجزه...

شاید کسی دوباره بیادو همه چی بشه مثه روز اول اما نشد که نشد...

یه روزایی حسودیمون شد به یه کسایی...

بغض کردیم...

یه شبایی نداشته هامون بیشتر از داشته هامون بود...

یه روزایی یه چیزایی دیدیم که از توو داغونمون کرد..

یه شبایی نفسمون برید از این همه بغض...

یه شبایی نفس کم اوردیم...اما دووم اوردیم... 

یه روزایی فقط زنده بودیم ...زندگی نکردیم...

یه شبایی زنده هم نبودیم فقط بودیم...همین..

یه روزایی با یه کسی کل دنیا رو حریف بودیم 

یه روزایی هم با کل دنیا یه نفر رو هم حریف نبودیم..

خیلی ها خواستن ما رو بسازن اما خرابمون کردن...

یه روزی ...

یه شبی..

 دلمونو بد شکستن...

از همه ی این روزا و شبا هم بگذرم اما..


از دلم نمیگذرم ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۲
غریب آشنا

ﻫــﻮﺱ ﮐــﺮﺩﻩ ﺍﻡ ...

میخواهم 

ﮐـــﻪ ﺗـــﻮ ﺑـﺎﺷـــﯽ

ﻣـــﻦ ﺑـــﺎﺷـﻢ

ﻭ ﻫﯿﭽـﮑـﺲ ﻧﺒـﺎﺷـــﺪ !...

ﺁﻧﮕـــﺎﻩ

ﺩﺍﻏﺘـــﺮﯾـﻦ ﺁﻏــــﻮﺵ ﻫـــﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗــﻨـﺖ

ﻭ ﺷﯿـﺮﯾـــﻦ ﺗـﺮﯾــﻦ ﺑــﻮﺳـــﻪ ﻫـــﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻟﺒـــﺎﻧــــﺖ

ﺑﯿـــﺮﻭﻥ ﺑﮑﺸـــﻢ

ﺑــﻪ ﺗـﻠـــﺎﻓـﯽ ﺗﻤـــﺎﻡ ﺭﻭﺯﻫــﺎﯾـــﯽ ﮐـــﻪ ﻣﯿﺨــــﻮﺍﻫﻤﺖ ؛

ﻭ ﻧﯿﺴـﺘـــﯽ

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۲۱:۲۲
غریب آشنا

میخواهمت

تو را که ناب ترین حس عالمی

عاشقانه

صادقانه

خالصانه میخواهمت

تو را

تویی که به من حس بودن

حس زندگی میدهی

میخواهمت

و چه بی تابانه در انتظار دیدارت

ثانیه ها را خط میزنم

چگونه دلم را راضی کنم

به ندیدنت 

به نداشتن همیشگیت 

به نبودنت 

عادت کند و دم نزند

تو تنها چیزی هستی 

که در تمام این دنیا میخواهم 

خداوندا 

نظری

لطفی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۱:۱۹
غریب آشنا
بعضیا هستن که باید باشن تو زندگیت
باید حضور داشته باشن تو لحظات خوش و ناخوشیت
وجودشون بزرگترین و بهترین نعمتیه که خدا بهت لطف کرده و داده
این بعضیا مثل همه آدمای دیگه ان
اما یه تفاوت بزرگ دارن و اون اینه که 
تو کنارشون خودتی
کنارشون بهترینها برات اتفاق میوفته
کنارشون قشنگ ترین روزها و لحظه ها رو میگذرونی
کنارشون حال دلت،حال روحت خوبه و عالی
نبودنشون
حتی فکر نبودنشون 
حتی فکرش ها
اذیتت میکنه و داغون
امیدوارم از این بعضیا تو زندگی همه باشه
تو زندگی من هست
فقط میخوام خدا نظر کنه
مثل همیشه
و از من نگیرتش
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۰:۳۴
غریب آشنا