غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

قبل ترها که  شعر دوست سهراب رو میخوندم وقتی میرسیدم به اینجا که می گفت:

"برای خوردن یک سیب چقدر تنها ماندیم"

نمیفهمیدمش 

که یعنی چی 

اصلا مگه هست یکی انقد تنها 

حتی برای خوردن یک سیب!

اما الان خوب میفهمم 

که گاهی بین همه آدم های این کره خاکی هم که باشی 

تا اونی که باید باشه؛ نباشه

برای خوردن یک سیب که چه عرض شود 

برای قدم زدن زیر مهتاب

برای خوردن حتی یه لیوان آب خوش هم، تنهایی 

و این تنهایی انقدر بزرگه که تمام خوشی ها و حال و احوالتو میگیره ازت 

که حالا تو هر چقدم که قوی باشی 

هر چقدم که محکم باشی 

از یه جایی به بعد داغونت میکنه وغلبه میکنه بهت 

من برای خیلی چیزها تنها موندم 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۲۱
غریب آشنا

دلگیر میشوم از روزهای بی تو 

دلگیر از ساعت ها که لحظه ای درنگ نمیکنند برای ثانیه ای بیشتر ماندن کنار تو 

و از همه خیابان ها 

که هیچ کدامشان مرا به تو نرساند

و از همه آدم ها 

که حرفم را نمی فهمند 

و درد دلم را درک نمیکنند 

دلگیر از سرنوشت بی مهر 

که هنوز خوب نوشتن را نیاموخته 

و دلگیر از روزهایی که یادشان رفت زودتر بیایند 

و از آن اتفاق خوب که زمان را گم کرد و دیر افتاد 

دلگیر از همه زمان ها و مکان ها 

وقتی

تو را 

برای من 

نخواهند 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۲۳
غریب آشنا


اگر چه دل همیشه با حسین است

ولی امشب دلم در کاظمین است 

بخواه هر آنچه میخواهی از این در

که کاظم باب المراد عالمین است 

*15 سال پیش تو همچین روزی مامانم مکه بود. خواست ازشون و شد همون چیزی رو که میخواست 

و حالا 15 ساله که هر سال این روز برای ما عزیزتره و نذر ادا میکنیم 

3سال پیش تو یکی از این مراسما وقتی برگشتن گفتن حاجت بخواید حاجت بگیرین حاجت خواستم فقط ای کاش تو رو میخواستم 

حاجتمو داد نزدیکم کرد اما تو رو که نمیشناختم تو رو که نخواستم نداد 

گذاشتت تو یه ویترین تا من از همون پشت ویترین ببینمت و کیف کنم 

امسال هم مطمعنم که تو این مراسم چی قراره بخوام ازش 

**حاجت بخواید 

حاجت روا میشید  **

دعا میکنم برای همه 

تو 

خودم 

خونوادت 

آیندت 

خونواده خودم 

آینده خودم 

خدا اگه درد بده درمونم میده 

نگرانی نداره

دوست دارم زیاد


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۳۷
غریب آشنا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۰۸
غریب آشنا

دیدمش 

5شنبه 

نهم اردیبهشت سال هزار وسیصد و نود و پنج 

انگار یه چیزایی عوض شده یا داره عوض میشه 

نمیدونم چرا این روزا بیشتر از همیشه حساس و حسود شدم نسبت به تو 

نمیدونم چرا 

گاهی شاید هم از خوشحالیت ناراحت باشم 

نمیدونم دیگه 

یه حال و احوالای داغونیه جدیدا ها 

و هر چی میره روزا انگار بیشتر میشه 

من بدون تو چیکار کنم آخه 😭

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۵۵
غریب آشنا

ای جان ای جان 

اینجانب خوشحال میباشم 

و با دممان گردو هم میشکنیم 

یارمان،یار سفر رفته مان بازگشته 

لی لی گیلی لی گیلی لی

هووراااا

آخجونمی جون 

آخیش چه روزای سختی بودا 

آخیییییش تموم شد 

اوووف که کلی سخت بودا 

میگم عقشوم ساعت هوا خوریتو یه خبر بده بینیم جان جانانم 

من با 1:30،2 خیلی خیلی موافقم😉

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۵۳
غریب آشنا



هر انسانی یک بار

برای رسیدن به یک نفر، دیر می کند

و پس از آن

برای رسیدن به کسان دیگر

عجله ای نمی کند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۰۲
غریب آشنا

دیشب تو خوابم اومدی 😊

کلی هم خوش گذرونده بودی و فراموشم کرده بودی 

و کلی هم عکسای قشنگ قشنگ گذاشته بودی اینستاگرام دل منو آب کرده بودی 

این چندروزه فهمیدم وجود تو بزرگترین نعمت برای منه تو این محل کار 

و البته وجودت بزرگترین عاملی خوشی وخوشحالی و سر حالی من 

از وقتی تو نیستی من اینجوریم 😕😩😔

امروز صبح همکارا میگن ناخوش احوالی؟

چرا بی حالی و حوصله ای؟کم میای بیرون!کم حرف میزنی! کم میخندی و میخندونی(انگاری من دلقکم😑)

نمیدونن که دلخوشیم نیستش که 

گفتم وایستین بیاد بعد منم خود بخودی خوب میشم 

بعد اینکه زنگ زدی ی ی ی

آخ آخ آخ 

اصلا انگار جونم برگشت دوباره شدم شاد و سرخوش 

چقد تو دلم بود از دیروز ک بهت بگم بسه دیگه پاشو بیا چقد میمونی 

و البته هر بار که به این جمله فک میکردم پشت سرش میگفتم دهه حالا یه بار بچه رفته سفر تو هی باید نق بزنی و هر بار برات آرزو کردم خوش بگذره بهتون 

بخدا که 

اینم بگم راستی یه مقدار دوریت فشار آوروه بود بهم و تصمیمات الککی زیاد گرفته بودم 

که مثلا کمتر باهاش حرف میزنی ها 

جوابشو زارتی نمیدی ها 

فرتی نمیری ببینیش ها 

ولی ای دل غافل یادم رفته بود دل من در مقابل تو اصلا و ابدا یه ذره هم مقاومت نمتونه کنه

و البته از این بابت خیلی خوشالم جون جونیم 

سفرتون پر خاطره و بی خطر 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۳۱
غریب آشنا

امروز کلا روز تو بود 

اول که اومدم محل کارت 

بعدش رفتم جایی که بهترین ماه از این همه ماه زندگیمو گذرونده بودم 

راه رفتم و تو خیال خودم تو بهترین لحظه ها سیر میکردم 

بعدش رفتم دریا 

بعد از اون یه آیس پک گردویی به یاد تو خودمو مهمون کردم 

آخرشم نفهمیدم که چطور سر از دم مجتمعی درآوردم که شده مامن دلخوشی ها و آرامش من 

امروزم فقط و فقط با یاد تو بود و به شب رسوندم 

حالم خوب نیست 

یه خورده ای انگار بیمارم 

امیدوارم تو خوب باشی و خوش بگذرونی

منتظرتم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۵۰
غریب آشنا

و باز هم دنیا درست لحظه ای که از فکر غافلگیری امروز پر از هیجان و خواستن بودم غافلگیرترم کرد 

و باز هم نشون داد که خوب بلده ضد حال بزنه اونم اساسی 

خوب بلده سر بزنگاه همه نقشه هاتو بزنه شت و پت کنه 

هعععی 

من 

الان

اینجام 

اینجایی که تو هر روز میای و شروع میکنی به کار کردن 

همینجایی که پشت میزت میشینی و زنگ میزنی،پیام میدی و منو خوشحال میکنی 

دیروز بهت دروغ گفتم که میخوام با فری برم پیش استاد

در حقیقت میخواستم بیام پیش تو 

دروغ گفتم تا غافلگیرت کنم 

ولی 

ولی 

ولی 

بیشتر از همه خودم غلفلگیر شدم 

حالا من اینجام و تو نیستی 

اومدم تا دلم یه خورده آروم شه 

نکه بهش قول داده بودم بیارمش تا ببینتت

بهونه میگرفت 

امیدوارم سفر خوب و خوشی داشته باشین 

به همتون خوش بگذره 

به سلامت هم بر گردین 

من خوبم 

فقط گاهی یادم میره که نباید ناراحت شم 

که اینجور بوده و اینجور میمونه و شاید هم خیلی سخت تر بشه 

دوست میدارم 

به قول خودت 

فدااااییت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۴۶
غریب آشنا