غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۸۱ مطلب با موضوع «خاطره» ثبت شده است

ساعت 16:35 و ما همچنام سر کلاسیم

میدونی یاد چی افتادم همین الان که خواستم به تو هم بگم و تو رو تو این حس حالام شریک کنم

یاد اون روز اول اول اول

همون روز که هنوز ندیده بودمت و نمیدونستم وجود داری

اون روزی که برا آموزش رفتیم همون اداره 

ساعت یک شده بود و من نشسته بودم همراه خانم خ تو اتاق اومدم که از آقای ر اجازه بگیرم ک برم و کارمو انجام بدم و بیام

هنوزم ندیده بودمت 

اومدم داخل اتاقی که تو بودی کنارش 

بازم ندیدمت

اما

نگاه پر سوز و عشقتو حس کردم

حس کردم یه جفت چشم قشنگ و مهربون داره نگاهم میکنه و کلی عشق و حس خوب میده بهم 

چقد حالم تو اون لحظه خوب بود

میبینی تو رو خدا عشق چکار که نمیکنه

حتی نگاه یکی با اینکه تو ندیدیش 

نگاهشم ندیدی

اما حسش کردی 

تو رو سرشار از زندگی میکنه

وااای ک چقدر من الان با یاداوری اون روز خووبم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۴ ، ۱۶:۳۶
غریب آشنا

امروز که داشتم بر میگشتم از اداره رو پله ها خوردم زمین اونم ناااجور

و من اون موقع نمیدونستم از درد شدید پام گریه کنم یا بخندم به افتادنم:)

 تو اون شرایط نگفتم خدایا شکرت که چیزی نشد فقط گفتم خدایا شکرت کسی ندید😁

سریع پاشدم و همینجور که خوشحال بودم که کسی ندیده و درد عمیق پام داشت اذیتم میکرد یهو دو دستی زدم سرم که آی هوااار دوربیییین 

اینو کجای دلم بزارم😆

خلاصه که آقا جون ما افتادیم و کسی ندید اما دوربین ثبت کرد اینا به کنار 

تازه داشت یادم میومد و آخ چنان دردی همه وجودمو گرفته بود که تاخود خونه خدا میدونه چجور جلو اشکمو گرفتم که نیاد پایین

رسیدم خونه و با خودم میگفتم آخ کاشکی الان بود کاش الان زنگ میزد تا دردام یادم بره راستشو بخوای حتی 1 درصدم احتمال نمیدادم زنگ بزنی 

واس همین گوشی همینجور سایلنت و منم داشتم با درد دست و پنجه نرم میکردم و بعد دیدممم به به به 

مثل همیشه به موقع درست همون لحظه که میخوام صداتو میشنوم 

نمیدونی چقد خوب بود 

و من واقعا بهتر شدم

ممنونم از تو 

و از احساس قوی بین من و تو 

که باعث تماست بود

دوست دارم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۲۳:۲۰
غریب آشنا

سلام

غیبتم طولانی شده بود

اینکه چرا نیومدم و ننوشتم شاید بخاطر این بوده که حال دلم خوب نبوده و اگه میومدم همش غم میشد و غصه 

اما ...

عوضش الان خوبم و خوشحال

از داشتنت

از دوست داشتنت

از بودنت 

دیروز روز خوبی بود بخاطر حضور تو 

اینکه یکی محو تماشای تو بشه و وایسته از دور و نگات کنه

اینکه فقط نگات کنه و با نگاه کردنت خوشحال باشه و تو از خوشحالیش خوشحال شی

اینکه از لذت بردنش لذت ببری

اینکه از عشقش از نگاه عاشقش گرم شی و عاشق

تو برای من نهایت همه چی هستی

عزیزی و دوست داشتنی

تکرار نشدنی و ماندگار

وقتی حرف میزنی از اینده از برنامه های کاریت تو چشمات برق شادی رو به راحتی میتونم ببینم

و سرشار از شادی میشم وقتی چشمات میخندن 

وقتی دستات تو دستامه و برام از آینده و برنامه هات حرف میزنی

دیروز یه بار دیگه دلم گرفت از نداشتنت 

اون وقتی ک گفتی چشاتو ببند و بعد 

دیدن چیزی که تقریبا یک سالی از اون روز گذشت و با دیدنش تمام اون روز زنده شد برام

حتی نسیم خنک اون روز 

گرما و عطر چای کنار تو 

حتی اشک تو چشات 

و گرمای عشقت

همه با دیدن اون تصویر برام زنده شد

انقد همه چی قشنگ و دلنشین بود که انگار تو همون لحظه داره اتفاق میوفته

وقتی گفتی تو یعنی من دنیای جدید توام که کشفش کردی 

که منم اون ادمی که تو سعی میکنی سمتی ببری کاراتو که من حضور داشته باشم

و هزار تا دلیل کوچیک و بزرگ قشنگ دیگه 

ایناست که باعث میشه نداشتنت بزرگترین حسرت تمام زندگیم باشه

البته 

من میدونم که هستی و هستم 

تا همیشه 

تحت هر شرایطی

دوست دارم 

مرسی بخاطر همه خوبیهات


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۲۰:۳۱
غریب آشنا

دلتنگی من برای تو که همیشگیست

اما 

اینکه تو الان حالت خوب نیست باعث میشه که من بگذرم از خواسته ی دلم و بگم استراحت کن خیلی زیاد 

تا خوب و بهتر شی 

چیزی بیشتر از سلامتیت منو خوشحال نمیکنه

خودتم میدونی

شاد و سلامت باش

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۴
غریب آشنا


بعد از چند روز دوری و نبودن و ندیدن و نشنیدن صدای دلنشینش

امروز برگشت از مسافرت

و من چقدر خوشحال شدم از شنیدن صداش

دلم برات تنگ شده بود

خیلی زیاد

خوشحالم که اومدی به سلامتی

حالا شاید یکمی روزها قشنگ تر بشن

امروز نذر کردیم

که اگر خدا خواست و ما در کنار هم برای همه ی سال های زندگیمون بودیم

و شدیم خود ِ خودِ زندگی هم

بساط عروسی یه زوج نیازمند رو فراهم کنیم تا بتونن هر چه سریع تر ازدواج کنن

اینجا مینویسم که فراموشمون نشه

خدایا راضی هستیم به رضای تو

مثل همیشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۱
غریب آشنا

من نمیتونم که نداشته باشمت

نمیتونم بزارم مال یکی دیگه شی

نمیتونم دلمو آروم کنم 

نمیتونم کنارم نبینمت برای همه سال های زندگیم

نمیتونم قانع باشم

نمیتونم وانمود کنم قویم 

دیگه نمیتونم 

سخته 

میفهمی

ببخش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۱
غریب آشنا

دیروز 4مرداد سالروز با هم بودنمون به عنوان دو نفری که هنوز همو ندیدن و هیچ خبری از آینده و تقدیری که خدا براشون نوشته نداشتن اما ندونسته سر راه هم قرار گرفتن  

افتخار میکنم به آشنا شدن با تو 

کم پیش اومده این روزا دلگیر نباشم از خدا البته بگما خوبم ناراحت من نباشی یوقت

من خوبم ،نگران من نباشی من با یادت روزامو میگذرونمو شبامو صبح میکنم

لحظه ای نبوده که تو این یه سال تو فکرم نباشی یا از اینکه تو رو دیدم پشیمون شده باشم 

فقط تنها دردم که بزرگترین درد زندگیمه میدونی چیه دیگه

بگذریم

کلی معذرت خواهی بدهکارم بهت

بخاطر رفتار کودکانه و بیخود و اعصاب خورد کنی این مدتم

بخاطر حرفای نامربوط

بخاطر اذیتای زیادی که کردمت ببخش

بزارش پای علاقه زیادم به تو و خوشحالی تو و همه آدمای دیگه 

میدونم خیلی دوسم داری

گاهی وقتا میشینمو میگم چه راهی هست برای اینکه به یکی نشون بدی چقدر دوسش داری 

یا اینکه یکی بهت نشون بده چقدر دوست داره

فقط با قلبته که میتونی احساسش کنی و درکش کنی که چقدر دوست داره

من میدونم چقدر دوسم داری

و ناراحتی تو اذیتم میکنه حتی بیشتر از غصه دل خودم 

تو برای من تکرار نشدنی هستی و همیشه با منی همیشه

و اما امروز 

بعد از 40 روز روی ماهتو دیدم

دلم داشت از جا کنده میشد وقتی اشک میریختیا

نبینم دیگه هیچوقت 

مرسی بابت امروز که یه ذره از انرژی های منفی که دوروبرم بودو نیست و نابود کردی و کلی انرژی مثبت همراهم کردی

ممنونم ازت بخاطر موشی شهر موشها

هنوزم جای بوست رو لپشه و من خیلی زیااااد دوسش دارم 

اینم شد جزو بهترین و خاطره انگیز ترین عروسکای زندگیم بعد از اون عروسکی که از 4سالگی دارمش

خیلی زیاد دوسش دارم 

ممنونم ازت 

نه بخاطر صورتی

بخاطر بودنت 

و مهم بودنم برات 

که نمیخوای ناراحت باشم 

که دوسم داری 

و بخاطر همه زحمت ها همه احساساتت و همه عشقی که به من داری

میبوسمت صورت ماهتو

راستی ی ی ی 

گفتی راجع به لپمم بنویسم

امروز آقای عزیز اتفاقی یه صدایی از درون لپ ما کشف کردن که بسی خوشایند بود برایشان و موجبات خنده شان را فراهم ساخت و باعث گردید لپ اینجانب به دفعات کشیده شود.

عشق است دیگر کاری نمیشود کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۹
غریب آشنا

تیرماه هم تموم شد

این تیرماه اولین تیرماه باتو بودن بود 

دور بودیم اما نزدیک 

این چند روز آخر تیر اگرچه شاید خیلی فرصت کنار هم بودن نبود

اما به شدت دلنشین و دوست داشتنی بود برام

چون حست میکردم که کنارمی 

و قلبم سرشار از عشق توئه

خسته نباشی

دوستت دارم 

دایی جون کوچولو

دیرین دیرین 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۴ ، ۲۳:۵۲
غریب آشنا

همین الان رسیدم خونه 

خسته نیستم خیلی 

جالبه برام

یعنی جالب بود 

اولین تجربه بودن سر کار تا این موقع

خوب بود و جالب 

دوس داشتم 

اگرچه تو خیلی زیاد سرت شلوغ بود و نمیشد که خیلی کنارم باشی

ولی همون گهگاهی هم که میتونستم صداتو بشنوم واسه خوب بودن و انرژی گرفتن ادامه روز کافیه

امروز رییس برامون بستنیم گرفتن

عکسشو بعد میزارم که ببینی

میدونی دیگه من معمولا از همه اولین ها یا عکس میگیرم یا یه نشونه ای نگه میدارم که سالهای بعد لذا ببرم از یاداوریش

مثل اولین بار که رفتیم دریا

و کلی اولین قشنگ دیگمون 

میدونم اونقدر این روزا خسته ای که نمیای فعلا وبلاگ 

اما نوشتم که بدونی 

تو برام عزیزترین موجود عالمی

حتی اگه ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۲۱:۴۹
غریب آشنا

نمیدونم چرا وقتی یکی انقد بهت انرژی میده حتی وقتی نیست جسما کنارت چرا باید دست سرنوشت چیزیو رقم بزنه که دلت غمناک و غصه دار باشه

آخ که هر چی بگم از غم بزرگه دلم بازم کمه

بگذریم

انقدر خوشحال میشم وقتی صداتو میشنوم

وقتی زنگ میزنی،زنگ میزنم، پیام میدی،قربون صدقم میری 

اصلا لبخند جمع ممیشه از رو لبام 

تو عالی هستی برای من بی نظیر

حالم فقط با تو خوبه و عالی و دلم آرومه و شااااد

امروز خیلی خوب بود تو رو داشتم خیلی خووب 

نشستم دارم به جرفای داداش خپلم گوش میدم امروز اولین بارش بوده که کپل خان با دوستش رفتن بیرون خداااا

نانازیا

دوست دارم 

خسته ام و خسته و خسته

تا بعد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۲۲:۱۴
غریب آشنا