غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲۰ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

ببین

مدیونی اگه فکر کنی جا زدم

من هنوزم اولین و مهم ترین و تنها آرزوم ، تنها خواستم از خدا

همنفس شدن با نفس های توئه

اما

اما اینکه چرا و چرا و چرا؟

کی؟

چه وقت؟

نمی دونم

در اینکه دلم با توئه شکی ندارم

در اینکه دوسم داری هم شکی ندارم

فقط نمی دونم خدا چی می خواد؟

نمی دونم کی قراره اتفاق بیوفته

نمیدونم اتفاق شیرین یا تلخ قرار پیش بیاد

نمی دونم

فقط

بازم می گم

تو

هر تصمیمی که بگیری

من بی منت قبولش دارم

بدون حرف و حدیث

بدون ولی و اما

هر چی

هیچ چیزی تو دنیا دیگه برام به اندازه شادی و آرامش تو مهم نیست

حتی شادی و آرامش خودم

چی فکر کردی؟

وقتی می گم عشقم، وقتی می گم عاشقم

الکی نگفتم

دوست دارم تا همیشه

هر جا که باشی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۳۹
غریب آشنا

بزرگ ترین و زیبا ترین موهبتی که خدا میتونه به بنده هاش بده عشقه

من بنده خیلی خوبی نبودم براش اما خدا همیشه خوبه همیشه مهربونه

انقد بزرگ و مهربونه که عشقو  به من، به منی که خیلیم خوب نبودم نشونم داده

کار به سختی های مسیرش ندارم 

که امیدوارم یه روزی یه وقتی یه جایی بشینم کنار تو و با هم مسیر گذرونده شده رو نگاه کنیم و ببینیم که سختی ها هم تموم میشن

و بعد هر طوفان و تلاطمی،آرامشه که جاری میشه تو تک تک لحظه ها

من بنده خوبی نبودم اما خدا عشقو تو قلبم گذاشت 

شاید خودمم باورم نمیشد اما واقعا میگم من واقعا عشقو لمس کردم 

تک تک ثانیه هام پر شده از حضور تو ، یاد تو، عشق تو

هر روز خورشید عشقت تو قلبم بیشتر و بیشتر و بیشتر از روز قبل طلوع میکنه

و هر روز بعد جدید و زیبایی از عشقو برام نمایان می کنه

من همیشه واس عشق احترام قائل بودم

و همیشه میگفتم عشق انقدر مقدس و بزرگه که نباید همبنجور بیخود و بیجهت هر چیزی رو به عشق نسبت داد

اما من عاشقم

واقعا،بدون که حالا که دارم به زبون میارمش یعنی به وجودش در خودم و در تو ایمان دارم

و هیچ شکی ندارم

و هیچ حرفی فقط از روی حرف نیست که زده میشه

دوست دارم تا همیشه


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۴۹
غریب آشنا


تو را

از شیر

می گیرند

تا بوی

کودکیت را

از یاد ببری......

 

و این اولین

تجربه انسان

است برای

از دست دادن

چیزی که

دوستش

می دارد

 

و بعد ها

یاد می گیری

که خیلی چیزها را که

دوست داری

از دست بدهی

 

از

عروسک هایت

تا

آدم های

دورو برت.....

 

تا

پـــــــــــــــــــــدر

مــــــــــــــــــــــــادر

خـــــــــــــــــــــــواهر

بــــــــــــــــــــــــــــرادر

پـــــــــــــــــدر بزرگ

مـــــــــــــــــادر بزرگ

هـــــــــــــــــــــــــــــمـــسر

فــــــــــــــرزند

رفـــــــــــــــــــــــیــــــــق

 

و

عشق های

فراموش

 نشدنی

 

همه زندگی

صحنه های یک

فیلم است

 

سعی کن

از

هر سکانس و

صحنه فیلم

لذت ببری

 

 

نگران

 آخر فیلم

نباش

 

هر وقت

فیلم

تمام شد

خودش

می نویسد

 

پایان.....

 

عید واقعی از آن ِ کسی است که پایان سالش را جشن بگیرد

نه آغاز سالی که از آن بی خبر است

 

آخر سالت قشنگ

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۵۹
غریب آشنا


عزیز دلم

تو هر تصمیمی که بگیری

هر تصمیمی

هر تصمیمی

من تا ته ته تهش

تا آخرش

همه جوره هستم

همه جوره

می دونم تصمیم درستو می گیری

واسه همین هستم تا تهش

هر تصمیمی که بگیری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۳۲
غریب آشنا


بیا

فقط بیا

بیا که من دنیای بدون تو رو نمی خوام

واقعا نمی خوام

دنیای من تویی

دنیای من با تو قشنگه

بیا

حتی نمیخوام یه ثانیه هم به نبودنت، به نداشتنت

فکر کنم

یعنی نمی تونم که فکر کنم

نمی خوام

قلبم میشکنه

اشکم سرازیر میشه

عشقم

خدایا دلش همیشه شاد باشه

عزیز دلم تحت هیچ شرایطی تنهام نزار

تو رو خدا

نمی خوام من غم باشم رو دلت

نمی خوام غصه باشم برات

واسه همین هی می گم به خودم قوی باش

نزار غصه بخوره

نگو

ولی ...

هنوز مونده قوی شم

دوست دارم

ببخش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۱۷
غریب آشنا


چه کسی می گوید بهشت دور است و دست نیافتنی؟

همراه شو با من تا برایت از بهشتی گویم نزدیک، بسیار نزدیک و زیبا

مگر نه اینکه در بهشت غم نیست و اندوه راهی ندارد

مگر نه اینکه گذر زمان مفهومی ندارد

مگر نه اینکه همه چیز دوست داشتنی و زیباست

و هر آنچه باعث شادی توست فراهم است

پس بدان من ، بهشت خود را یافته ام

بهشت همینجاست، همین لحظه

همان جا که تو هستی

همان لحظه ای که عشق را در چشمانت نظاره گرم

همان اندک جایی که با کنار تو بودن برایم زیباترین مکان می شود

همان لحظه ای که در کنار تو گذر زمان را نمی فهمم

همانجا که جز خنده و آرامش برایم نیست

آری

تـــــــــــو هر کجا که باشی

بهـــشت ِ من آنجــــــــــاست

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۲۳
غریب آشنا


چند روزه ننوشتم چون نمیای و نمیخونی و همه حرفامونم که پشت تلفن میگیم به هم

البته حرف واسه گفتن زیاده ها وقت نیست یا بهتره بگم گاهی حوصله نیست

اومدم بشینم مثل یه دختر خوب بخونم واسه فردا اما مگه فکر تو و امروز قشنگمون با هم می زاره

همش میرم تو فکرو فکرو فکر و خیال

دیدنت بهترین مسکنه برای تمام دردام

اما حتی وقتی پیشتم و می دونم که باید تا چند ساعت دیگه ازت دوباره دور شم دلم می گیره

مثل الان که پر بودم و البته هستم از انرژی عشق تو اما دلتنگتم

خیلیم زیاد

دلم....

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۳۱
غریب آشنا

بدترین نوع برقراری ارتباط به نظر من ارتباط از طریق نوشتاره

حالا میخواد  sms  باشه یا هر چیز دیگه ای که این روزا زیاد شده

می دونی چرا؟

چون تو اون لحظه نمیدونی حال طرف مقابلت چطوره، نمی دونی تو چه شرایط روحی و عاطفی ای هستش

و اونوقته که تو یه حرفی می زنی که شاید از نظر خودت اصلا هم بد نبوده و منظوری توش نبوده و یا لحنش دوستانه بوده ولی

ولی

میره تو مخ طرف و ناراحت میشه چون حالش خوب نبوده و تو نفهمیدی و یه حرفی زدی که به مزاجش خوش نیومده

بدتر از همه اینه که کسی که حرفو زده شب این حرفو زده باشه و گرفته باشه، بعدشم گرفته باشه خوابیده باشه و دستت دیگه بهش نمیرسه

 و اینجور میشه که یه حرف معمولی و بدون منظور میمونه تو دلش و شبو با ناراحتی میگذرونه و صبح میکنه

واسه اینه که میگم بدترین نوع برقراری ارتباط نوشتاریه

کلا چون احساسات منتقل نمیشه پره از سوءتفاهم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۴۰
غریب آشنا


دلتنگم

دلتنگیت تمام حجم قلب و ذهنم را پر کرده است

دلتنگیت گاهی آنقدر بزرگ می شود که هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند از آن بکاهد

آنقدر سخت که حتی مرور خاطرات قشنگ و زیبای با هم بودنمان هم نمیتواند کاری بکند که هیچ

یاداوری خاطرات مرا با خود به روزهای زیبا و پرعشقمان می برد و دلم را بیش از پیش تنگ تر می سازد

دلتنگم

نبودنت و خواستن همیشگیت دلتنگیم را صد چندان می کند

تو را دوست می دارم

و داشتنت آرزوی همیشگیم شده است

می خواهی بگذار پای خودخواهی و یا بدجنسیم

اما من تمـــــــــام تو را میخواهم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۲۵
غریب آشنا


امروز روز شلوغی بود سر کار.انقدر شلوغ که نشد خیلی پیشت باشم. ببخشید.

واقعا دلم پیشت بودا، واقعا به فکرت بودم و به یادت اما شرایط اینجور بود دیگه. می دونم به دل گرفتی و ناراحت شدی ولی خب می دونم که انقدی دوسم داری که ببخشی.

این روزا کلا شلوغه

اسفند ماه قشنگیه

یه ماهی که اگرچه هوا سرده و بارونی و برفی اما همه چی انگار زنده است، مردم جنب و جوش دارن، همه کارای آخر سالشونو انجام میدن، بچه ها خوشحالن ، خرید عید ، سبزه، هفت سین.بریم خرید عید؟

میدونی امروزداشتم صحبت می کردم با مامانم، بهم میگه چقد نسبت به پارسال عوض شدی!!

راستم میگنا.پارسال این موقع ها همش دنبال ایده بودم برا سفره هفت سین.هیچ دو سالی رو یادم نمیاد هفت سینمون مثل هم بوده باشه.

کلی دنبال شیرینی که چی درست کنم و چی خوبه و چی مناسبه.

واای واسه عیدی ها چقد زحمت کشیدم و خداوکیلی همه چی عالی بود

هنوز رد سوختگی دستم از پارسال مونده اما همه خستگی با تحویل سال از بین رفت

سال خوبی بود برام خداروشکر. و نیمه دومش از بهترین ایام زندگیم بوده و تا آخر عمر هم مطمعنم جزو بهترین ها می مونه.اون اول ولا

آخر ساله و من خوشحالم ، اصلا خسته نیستم. دلم نسبت به امسال خیلی خوشبین و روشنه. مطمعنم بهترینه. امیدوارم اینجور باشه.هم واسه تو و البته واس من بخاطر وجود تو

وجود پر عشق و پر مهرت

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۳۰
غریب آشنا