غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است


نذر کرده ام

یک روزی که خوشحال تر بودم

بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد

که ضربه های ِ روی ِ سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

 

یک روزی که خوشحال تر بودم

می آیم و می نویسم که

" این نیز بگذرد "

مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است

 

یک روزی که خوشحال تر بودم

یک نقاشی از پاییز می گذارم

که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست

زندگی پاییز هم می شود

رنگارنگ، از همه رنگ

 

یک روزی که خوشحال تر بودم

نذرم را ادا می کنم

تا روزهایی مثل حالا

که خستگی و ناتوانی

لای دست و پایم پیچیده است

بخوانمشان و یادم بیاید که

هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد

و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۳۵
غریب آشنا

زندگی منم شبیه زندگی خیلی های دیگست

روزای سخت و تلخ و پر از نا امیدی

و

روزای شاد و شیرین وپر از امید

هم روزایی بوده که اشک ریختم وغصه خوردم

و هم روزایی بوده که پر بوده از شادی و خنده

یه روزایی انقدر نا امید بودم از تموم نشدن روزای بد

روزایی هم پر بودم از امید، امید به اومدن روزای عالی

و من، حالا، اینجا ، نمیدونم روزای خوبی رو دارم میگذرونم یا روزای بد

دلم همیشه تو رو می خواسته و میخواد

اما حالا

حالایی که پیدا شدی میترسم

میترسم این روزا بعدا بشه برام حسرت

بشه بغض همیشگیم

الان از اون روزایی ِ که ناراحتم و شاید نا امید

البته به لطف خدا، به بودن ِ خدا و به خواستن خوبی ها از طرف خدا شکی ندارم

امـــــا...

تنها کاری که می تونم و با عشق انجامش میدم دعا کردن و خواستن همیشت از خداست

همیشه

اونقدر ازش میخوام که فردا از کم خواستنم ناراحت نباشم

غصه نخورم که چرا یه لحظه حتی یه لحظه کم خواستمت ازش

شاید خواست و شد

شایدم نخواست و ...

روزها می گذرن

چطور گذشتنشونه که مهمه

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۰۰
غریب آشنا


همیشه نه

ولـــــــی

گــــاهــــــــــی

مـــیـــــان ِ بودن و خـــواســــتـــن فــــاصــلــــه می افــتــد.....

وقـــت هـــایی هـــست کـــه

کــــســــــی را با تـــمــــــام وجـــــود می خـــــواهـــی

ولـــی نـــبـــــاید کــــنـــــارش باشـــی...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۴ ، ۲۰:۲۰
غریب آشنا

بهترینم

بهترین را چگونه معنا خواهی کرد؟

بهترین همان لحظه ای است 

که تو گذر ثانیه ها را هم نمیفهمی

همان مکانیست که برایت زیباترین است

بهترین در همان لحظه اتفاق خواهد افتاد 

که تو حال دلت خوب است

و دنیا را از نگاه زیبای بهترینت نظاره گری 

هم او که لبخندش آرامش بخش تر از هر مسکنی است

تو بهترین مخلوق خداوندی برای من

بهترین برای من 

شادی و آرامش و دل خوش در کنار تو معنا می یابد 

لحظه ها در حضور تو از حرکت باز می ایستند

و تمام زیبایی های دنیا در برابر 

آعوش تو 

برای من هیچند 

تو برای من بهترینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۵۹
غریب آشنا

بدون ذره ای شک،بدون لحظه ای درنگ،بدون کوچکترین تردیدی

تنها و تنهاترین اتفاقی که میتونست امروز

بعد از کار اداره و دوتا کلاس درس که تو برای فهموندن یه مشتق ساده کلی وقت و انرژی صرف کردی ،

حالتو خوب کنه،سرحالت بیاره 

نه مثل حال سر صبح

که صدبرابر بهتر و پرنشاط تر از صبح اول هفتت

حضور گرم تو بود

دیدن روی ماه تو

شنیدن صدای آروم تو

خندیدن دلم با خندیدن تو

وای که چقدر،چقدر وای اگه بدونی چقدر من از همون لحظه ای که چشم افتاد بهت

همون موقعی که داشتی ماشین و پارک میکردی 

خوشحال و شاد و پر از شور و هیجان شدم

من و تو و راه پله پاساژ 

همین الان یهویی

بعدشم که طفلی آقا م.ه.د که منتظر بودو اومد و رفت و ندیدت 

و خنده های از ته دل تو

آخ که چقدر من تو رو دوست دارم آخه

خداجون 

مرسی

بابت همه روزای خوبی که برامون میخوای

بهترین ها رو همیشه میخوای شک ندارم

لطفا بازم هوامونو داشته باش

بیشتر از همیشه

میدونی که من فقط با این مخلوقته که شادم و شاد و شاد و آروم

دوست دارم خدا


الانم که نشستی و با دوست محترم و عزیزت فیلم میبینی و راجع به برنامه ها و کاراتون حرف میزنید

میدونم دیگه


آها یه چیز دیگه واستادم دم مغازهه که لباس و وسایل نی نی داره بهش میگم بیا واس نی نی نازنازمون خب لباس خوشگل بخریم میخنده و میگه همین دیوونه بازیاته که دیوونم کرده دیگه

ولی من که میخرمش اونو بالاخره عشقم😘


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۳۷
غریب آشنا


خوشحالم

از خوشحالی ِ تو

نمیدونم چرا ولی میدونم که این روزا خداروشکر خوشحالی و شاد

با تمام وجودم حس می کنم که شادی

خیلی خیلی خیلی از اینکه شادی و سرحال خوشحالم

آرزوی همیشگیم و خواست همیشگیم از خدا شادی ِ تو بوده و هست

امروز از کلاس بر میگشتم (از اون کلاس با اون اتفاقاتش) تو راه به تو فکر می کردم ، به اینکه الان داری چیکار می کنی؟ به اینکه الان تو این لحظه به منم فکر می کنی یا نه؟ به اینکه کاش بشه که بودی و حرف میشد بزنم الان باهات.یعنی باورت نمیشه باورم نمیشه که بین خواستم تا زنگ زدن تو کمتر از 5 دقیقه  طول کشید.

انتظارشم نداشتم که تو اون زمان تماس بگیری.

می دونی همین دلیل های کوچولو از نظر من خیلیم بزرگن اینا همه دلیل اینه که خوشحال باشی که یکی قلبش واسه تو می زنه و قلب تو واسه اون

اینکه دلت بهش نزدیکه

اینکه حست باهاش یکیه

اینکه باهاش تله پاتی داری

اینا خوبن و قشنگ برای من

امروز این شکوفه های بهار نارنج رو جمع کردم و این ریسه رو برای تو درست کردم فقط امیدوارم بشه که بهت زودی برسونم. تا اتاقت پر بشه از عطر خوش بهار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۳۹
غریب آشنا

همین الان دلم گرفتست

دلم گرفت

از نبودن آدم هایی که باید باشن

از نداشتن کسایی که باید داشته باشمشون

از لبخندهای فراموش شده

از روزهای شاد تکرار نشدنی  که گذشته
از نخواستن خواستن ها

از نیامدن روزهای خوب

از اتفاقات خوشایند در راه مانده

از تمام آدم هایی که فکر می کنند شادند ولی نیستن

از همه شرایطی که عشق رو دور می کنه

از این همه زندگی بی عشق

از این همه دنیای ِ بی تو

دلم گرفته

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۳۹
غریب آشنا

هفته گذشته یه هفته خیلی خوب و آروم و دوست داشتنی بود

میدونی چرا؟

چون تو بودی همیشه و همه وقتش

چون صبحم با صبح بخیر تو شروع میشد 

و شبم با شب بخیر تو تموم میشد

یه هفته تمام

کل هفته

همه لحظه ها

تو بودی کنارم

نه جسما

اما تو کنارم بودی همیشه و همه وقت

یه هفته آروم و دوست داشتنی

یه هفته پر از تو

و من چقدر این هفته ها

این روزها

و این ثانیه های با تو بودن رو دوست دارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۴ ، ۲۰:۱۰
غریب آشنا


ازم خواستی که حرف های شهربانو رو  اینجا بنویسم

چشـــم

 

خب

حرفشو اینجور شروع کرد

-چقدر قبولش داری؟ گفتم: خیلی

-گفت:به نظر خودت چند درصد احتمال داره  اوکی شه؟

- نگاش کردم و گفتم اومدم شما بهم بگی دیگه

بعد یهو یه لبخند زد و گفت اینا میگن 50 ، 50

گفت 50% ممکنه بشه و 50% هم ممکنه نشه

می گفت من از خودم نمی گم چون نمیخوام دروغ بگم یا امیدوارت کنم یا نا امید

خیلی موقع ها هست که دقیق میگن خیلی وقتام مثل الان 50 ، 50 می گن، که آیا بشه آیا نشه

بعدشم گفت تا خدا چیزی رو نخواد هیچ اتفاقی نمیوفته

راجع بهت گفت:پسر خوبیه

گفتم بله میدونم

گفت:اخلاقش خوبه، با محبته ، مهربونه

بعدش گفت فقط گاهی تو خونه زود عصبانی می شه گفت کار تو خونه یعنی کمک کردن تو خونه اگه به میلش باشه انجام میده خیلیم خوب

امـــا اگه به میلش نباشه یه لیوان آب هم باید بدی دستش

بعدش گفت ولی تو از پسش بر میای با تو اینجور نیست که به زور و بی میل کاری کنه

گفت یکم حرف اطرافیان روش تأثیر میزاره

خیلی به حرف این و اون اهمیت میده

گفت دنبال پول درآوردنه اونم نه کم بلکه زیاد، دنبال ِ ثروت زیاده( عزیز دلم عشق ما بالاترین ثروته، مگه نه؟!!:) )

بهم گفت که بهت بگم اینا خوبه ولی یکم قانع باش

بعدم که اسمتو پرسید گفت تو از آبی

من هم جزالنساء

گفتش طاالع تو، یعنی ستارت کنار ستاره یه جوزایی( یعنی من:) ) خیلی خیلی خوبه

گفتش ازدواج آب و جوزا یعنی مثل من و تو خیلی خیلی خوبه و دوتا دوست و همراهن از هر نظر پشت همن

دیگه گفتش کنار یه بادی زندگیت 50 ، 50 ولی کنار یه آبی اصلا خوب نیست واست دو تا آبی کنار هم جور در نمیان

گفتش:خدا وقتی خطبه عقد بین دختر و پسر خونده میشه ستاره دوتاشونو میاره و منار هم میزاره حالا اگه اون دوتا ستاره تو آسمون کنار هم باشن و با هم دوست باشن این دوتا هم زندگیشون دوستانه و قشنگ میشه

راجع به کمردردتم گفت

یه چیز دیگه

همش میگفت خداکنه اون جوری بشه که ما میخوایم

بهم گفت فقط از خدا بخواه

اونه که همه چیو میتونه اونجوری کنه که دلت میخواد فقط اونه که می تونه همه کاری کنه

خداکنه که بشه

گفت منم برات دعا می کنم که بشه

بعدش گفت ولی دل نبند که اذیت نشی

یکی نبود بگه کجای کاری دل نمونده که ببندم یا نبندم، تازشم دل که سهله من عقلمم دادم رفت

گلی هم راجع به نماز خوندن و گناه نکردن گفت

بهم گفت بهت بگم لباس سفید و آبی بپوشی

راجع به کت آبیت هم گفت

گفتش میدونم پیدا کردن یکی که همه جوره بهت بخوره سخته ولی دل نبند

پرسیدم ما به هم میخوریم؟

کفت آره خیلی

گفت شما بهترین تو طالع همید

از خدا بخواید

فقط از خدا

بهم گفت زندگی و ازدواج خیلی مهمه و باید حواستو خیلی جمع کنی لباس نیست که بگی نمیخوام و عوضش کنی

کفت خدا تو خیلی از سوره هاش راجع بع مهر و عشق و علاقه بنده هاش صحبت کرده

ولی از اونور سوره طلاقم آورده

باید خودت درست انتخاب کنی

تو زندگی قناعت کنی

غرور نداشته باشی

صداقت داشته باشی تا همیشه باهم دوست و رفیق بمونید

خلاصه که همینا

آخر آخرش آقـــــا ما شدیدا ارادت داریم خدمت شما

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۱۰
غریب آشنا

سلاااام

من هنوزم از اتفاق امروز لبریز هیجان و عشقم.شادم و خوب

عالی

امروز اولین بار بود که اومدم اونجا.کنارت.جایی که دوست داشتم باشم و همه روزو باشم اونجا

الهی دورت بگردم با اون فنجون کوچولو نازت 

عزیز دلم

صبحانه هم که لطف کردی و از همون همیشگی خودتون.مرسیییی

ووووووااااااای که چقدر دلم رفت برات

وقتی حرف میزدی

وقتی می خندیدی

وقتی نگام میکردی

دوست داشتم بپرم و بغلت کنم و ببوسمت

عشق ناز و دوست داشتنی و شیرینم

امروز از شیرین ترین و دلچسب ترین روزهام بوده 

بخاطر بودن دوست داشتنی و انرژی بخشت ممنون


راستی دقت کردی یه نقطه مشترکی بود بین روزی که تو اومدی پیشم و روزی که من اومدم اونجا

اینکه تو هر دو روز یه نم بارون قشنگ میزد

و به فال نیک میگیریم

بهترینم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۴۸
غریب آشنا