غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

باید بگذری

از خیلی چیزها

روحی سبکبار دستاورد گذشت و رهاییست

باید بیاموزی که در گذشته بمیری

و خود را عادت دهی که اضافه و بیهوده جمع نکنی

گاهی ما اهمیت همه چیز را بالا می انگاریم

و همین رنج می آفریند

اگر میخواهی به جوش نیایی

درجه اهمیت خیلی از اضافه ها را کم کن

آنگاه می بینی که نفس میکشی

و دل آسوده گی ات باز میگردد


بی تعلق و رها زیستن

دست کشیدن از زندگی نیست

بلکه دست کشیدن از بیهوده های ذهنی ست

و گذشت عامل اصلی رها شدن از این تعلقات است

گذشت از افکار بیهوده

گذشت از عادت های شرطی شده

گذشت از چسبیدن به این و آن

و گذشت از رخدادهای گذشته


در هر چه بمانی

به اندازه همان خواهی شد

و از هر چه بگذری

اندازه و ظرفت را افزوده ای.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۴۲
غریب آشنا

کی دنیا سر سازگاری داشته با من که این بار دفه دومش باششه 

کی همه چی دلبخواه من بوده که این دفه بعدیش باشه 

کی هوامو هوای دلمو داشته که این دفعه نداشته 


هعییییی

گله از کی کنم؟

از کی دلگیر میتونم باشم اصلا 

جز خووم و خودم و خودم 

میگذره 

روز ها و شب های عمرمون 

قشنگ یا زشت میگذره 

بی عشق یا با عشق میگذره 

با دلخوش یا ناراحتی میگذره 

برای تو و برای همه گذر ثانیه های پر عشق و آرامش آرزو میکنم 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۴۹
غریب آشنا

خیر در چیزی است که اتفاق می‌افتد، باید تسلیم بود.

گاهی برای شما حادثه‌ای رخ می‌دهد و شما را غصه‌ دار می‌کند ؛

اما پس از مدتی متوجه می‌شوید در دل این بحران، برکاتی نهفته است که خداوند در یک بسته‌بندی تلخ به شما هدیه می‌دهد!


مطمئن باش :

ساقی هر چه ریزد از لطف اوست …

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۲
غریب آشنا
- من دارم یواش یواش میرم 
-چرا یواش یواش،تند تند برو بارون میاد خیس نشی
-آره اتفاقا امروزاولین باره که به نظرم بارونش قشنگه از بارون خوشم اومده 
-هیچچچچچچیییی عاشق شدی رففففتتتت
-عاشق که شده بودم که 
- نهههه کلا دامن از کف دادی تمااام 
-باید ببینم عاشق کی،چی شدی نه اینجور نمیشه 
-اا لوس نشو دیگه یعنی تو نمیدونی عاشق کیم باز از این حرفا میزنی
-چرا ندونم خوب میدونم 
-یعنی الان بیام دنبال عشقم
-آره دیگه بیا
-بارونه که
-خب باشه عشقا زیر بارون میرن دست همو میگیرن تیک تیک تیک راه میرن دیگه 
-خخخخخخ،ای بابا ماشین ...خب دیگه من برم 
-نههه نروووو
- باشه نمیرم 
-نه نه برو جون برو خسته هم نباشی 
-نه دیگه نمیرم 
-شوخی کردم جانم برو 
-باشه،پس فعلا
-فدات خداحافظ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۱۰
غریب آشنا

بعضی ها؛

شبیه عطر بهارنارنجی هستند در کوچه پس کوچه های پیچ در پیچ دلت،

نفس میکشی...

آنقدر عمیق؛ که عطر بودنشان را تا آخرین ثانیه ی عمرت؛ در ریه هات ذخیره کنی...


بعضی ها؛

شبیه ماهی قرمز کوچکی هستند که افتاده اند در تنگ بلورین روزگارت؛

جانت را با جان و دل در هوایشان؛ تازه میکنی...


بعضی ها؛....


بعضی ها؛

آرامش مطلقند؛

لبخندشان...

تلالو برق چشمانشان؛

صدای آرامشان...

اصلِ کار، تپش قلبشان...

انگار که یک دنیا آرامش را به رگ و ریشه ات تزریق میکند ...


و آنقدر عزیزند؛

آن قدر بکرند؛

که دلت نمی آید حتی یک انگشتت هم بخورد بهشان...

میترسی تمام شوند و تو بمانی و یک دنیا حسرت...


بعضی ها؛

بودنشان...

همین ساده بودنشان...

همین نفس کشیدنشان؛

یک عالمه لبخند می نشاند روی گوشه لبمان...


اصلا خدا جان؛

در خلقت بعضی ها؛ سنگ تمام گذاشته ای ...


سایه شان کم نشود از روزگارمان ...

زندگیمان پر از این بعضی ها...🌹🌹🌹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۰۷
غریب آشنا

یوقتایی برای رسیدن به آرزوهات، به حقت، به اهدافت، به عشقت 

سرتا پا تلاش میشی ونیاز 

به هر دری میزنی 

هر راهی رو میری

هر سختی رو به جون میخری 

که مال تو شه 

که بدستش بیاری 

اما از یه جایی به بعد 

وقتی میبینی فایده ای نداشته اون همه خواستن 

بیخیالش میشی 

و آروم آروم خودتو با شرایطت 

با نداشتنش 

با نرسیدن به عشق

وفق میدی

و آروووم آروم کنار میکشی

و به زندگی خودت بر میگردی

نمیدونی اون لحظه 

همون لحظه بیخود کنار اومدن با شرایط 

چقدر خوبه،یا چقدر بد 

کسی چه میدونه 

من ولی نمیتونم کنار بیام 

دیگه نمیتونم به روال قبل برگردم 

دیگه اون آدم قبل نمیشم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۳۷
غریب آشنا

کاش همه جمعه ها 7 اسفند بود 

که تو جاری باشی در نمام لحظه ها 

حتی اگر روز بعدش را نباشی 

اصلا جمعه ها دلگیر کننده است 

ولی 

ولی ولی 

جمعه 7 اسفندی بهترین جمعه برای من بود 

کاااش همه جمعه ها 7 اسفند بود 

اصلا کاااش همه روزهای دلتنگی 7 اسفندی بود 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۳۷
غریب آشنا

همین الان ازم خداحافظی کرد و رفت 

چقددررر دلم میخواست بگم نرو ، بمون فقط یکم بیشتر 

اما ...

من فقط سکوت کردم و گفتم خسته نباشی

باید کنار بیام که اونم زندگی خودشو داره و باید برسه بهش 

و نباید بود 

و نباید خواست 

باید فاصله گرفت 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۱۶
غریب آشنا