غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۲ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

دلم بارون میخواد 

دلم دریا میخواد 

دلم روزای شاد میخواد

دلم خنده های از ته دل میخواد 

دلم آرامش میخواد 

دلم دلخوشی میخواد 

دلم زندگی میخواد 

همه اینا رو وقتی میخواد ک تو باشی 

تو همه ی اینایی

تو که نباشی 

نه شادی هست 

نه دلخوشی 

نه آرامش 

نه زندگی 

دنیا رو نمیخوام 

هیچی نمیخوام ازش 

اگه فقط تو رو بهم میداد 

حالا که نداده 

دلخورم ازش 

دیگه هر چقدم که بده

کمه 

کافی نیست

راضی نیستم 

تو دنیای من تا ابد یه چیزی کمه 

تا دنیا دنیاست 

خوشحالی باهام قهره 

تا نفس میکشم 

بغض همراهمه 

گذشتن از تو سخت ترین کار دنیاست 

سخت خیلی سخت 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۹:۰۱
غریب آشنا

عشق .....



هیچ آدمی زندگی اش آن نیست که دقیقاً می خواهد. برای همین در ذهنش آن چیزی که نیست را بازسازی می کند. این زمینه پیدایش هنر است. 

در این ناتمامی زندگی، تنها چیزی که منجی آدمی است، عشق است.

عشق خیلی تفاوت دارد با علاقه، با اشتیاق، با نیاز، با شور و هیجانات. عشق پدیده بسیار پیچیده ای است که بسیار به ندرت اتفاق می افتد. عشق تنها عامل نجات آدمی است از معضلات حیات و هستی. 

خوشا روزگاری که عشق به سراغ آدم می آید، چون عشق، آمدنی است، جستنی نیست.


پنجاه و سه ترانه ی عاشقانه | شمس لنگرودی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۸:۲۴
غریب آشنا


یک دوســت داشتن هایی هـــم هست ❤

کـــه از دور است و در سکـــوت ..

که دلـت برایـــش از دور ضعـــف میرود ..

که وقـــتی حواســـش نیست ..

چشمــانت را ببندی و در دل دعـــــآیش کنی ..

و با یه بوسه به سویــش روانـــه کنـــی ..

کـه وقتــی بی هـــوا نگـــاهت با نگــــاهش یکـــی میشود ..

 انگـــار کســـی به یکـــباره نفـــس کشـــیدن را ممنـــوع مـــی کند ..

 یـــک دوســـت داشتـــن هایـــی هســـت ...

 کـــه بـه یکبـــآره بــی مقـــدمه پـــا در دلـــت میگـــذارند 

و .. جـــآ خـــوش میــکنند ..

 و از دســـت تـــــو کــاری بـر نمـــی آید ..

جــــز از دور دوســـت  داشتـــن .. !!!

یـــک دوســـت داشتـــن هایـــی اســـت ... 

ســــــــآکت است .. .

آرام اســـت ...

خــــــــــوب اســـت ...

 گــــم اســـت...🌺

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۸:۱۹
غریب آشنا


فکرشو بکن 

یه روز خوب 

من توی بغل تو 💏

دستاتو دورم حلقه کردی 

سرم روی شونت 💑

سرت روی سرم💑

بهت میگم : عشقم ؟؟

جواب میدی : جونم ؟؟؟؟؟

میگم : اگه یه روزی من نباشم تو چیکار میکنی؟!

تو هیچی نمیگی

دوباره میپرسم 

میگی : بازم از این حرفا زدی!!؟😒

من میگم : بگو دیگه 

میگی : لوس،لوسی دیگه

من میگم : ناراحت شدی؟؟؟

دستاتو محکمتر دورم حلقه میکنی 💑

میگی :

اینو خوب تو گوشات فرو کن ..

تو مال  منی 💜

تمام دنیاهم جمع بشن

نمیتونن تو رو از من بگیرن 💞

دلم آروم میشه 😊

دستتو میگیرم

و میگم :

باشه عشق من

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۸:۱۶
غریب آشنا

گاهی وقتا پیش میاد که تو یه چی فکر میکنی و طرف مقابل یه چیز متفاوت

گاهی پیش میاد که تو یه تصمیمی میگیری که از ته قلبت ناراحتی ولی پیش خودت فک میکنی که بهتره که این اتفاق بیوفته یا نیوفته هر چند تو دوست داشتی و داری که اینجور نشه

گاهی با تمام وجودت میخوای اما ناراحتیتو میریزی تو خودت چون فکر میکنی کار درستیه و به نفع کسی که دوسش داری

در واقع تو داری خواست قلبی خودت رو فدای راحتی و خواست اون میکنی 

تا اینجاش خوبه ها 

مشکل از اونجایی پیش میاد که تو در مورد خواست قلبی طرف مقابلت اشتباه کرده باشی 

که مثلا اونم بخواد اما بخاطر اینکه فکر میکنه تو راحت تری یا نمیخوای بگه نمیخوام 

شده داستا امروز ما

گاهیم باید سفت وایستاد رو حرف. فقط باید خودت و حس خوب خودتو دید حتی در مقابل عشقت کمی خودخواهی باید باشه

ولی اینجوری یه چیزایی به هم میخوره اینکه شاید گذشت فراموش شه 

اینکه تحمل اتفاقاتی که باب میلت نیست کم شه 

اینکه رفته رفته خودخواه بشی و توقعت بره بالا و جز خودت چیزی و کسی نبینی

عزیز دل انگیزم 

بینهایت دلم میخواستت و میخوادت

اصلا چند روزه یه جور عجیبیه حسم بهت 

مث حسی که شاید یه مادر به فرزندش داره یا مث حسی که تو به شرکت داری 

دلم حتی با فکر کردن بهت ضعف میره برات 

تو دلم قند آب میشه با یادت 

تماام وجودم گرم میشه از عشقت 

و پر میشم از حس خوووب و ناب 

یه جورایی که بیان کردنی نیست اصلا 

وقتی دیدم پیامتو که برنامه امروز کنسله بنا به این دلیل و این دلیل 

راستش خیلی ناراحت شدم 

2تا سورپرایز داشتم که از صبح روشون فکر کرده بودم 

خوشحاال بودم که میبینمت 

و با این پیامت یهو همه چی رفت و تموم شد 

بعد برای دلداری بخودم گفتم باشه دلت تنگه میدونم دوست داشتی ببینیش میدونم 

اما خودخواه نباش 

میدونی که اگه میتونست حتما میومد 

میدونی که میخوادت و میخواست حالا هم چیزی نشده یه وقت دیگه

اینجوری بود که دلداری دادم و باززز خوشحال شدم و خوابیدم و تو خواب با دلتنگی زیاد تو رو کنار خودم تصور کردم 

بعدشم که تو پیام دادی که خوابمو دیدی و اگه بگی بیا میای 

و نمیدونم چرا خودخواه نشدم و روح خبیث خودخواه و مغرورم بیدار نشد و نگفت که بیا 

میبینمت به زودی 

خیلی زود

ناراحت نباش 

منم نیستم 

گاهی لازمه که رک و صریح صحبت کنیم 

اون موقع هایی که دلمون خیلی زیاد یه چیو میخواد

چون ممکنه طرفمون فکر کنه ما موقعیتمون سخته و یا دلمون نمیخواد او اتفاق فعلا بیوفته

اینجوری میشه که هر دو نفر یه چیو میخواستن ولی جور دیگه ای فکر میکردن 

ازم دلخور نباشیا 

هیچ کسی تو دنیا برام عزیز تر از تو نیست

بودن کنار هیشکی به اندازه بودن کنار تو بهم آرامش و انرژی و شادی نمیده 

میدونم که میدونی 

عاشقتم 

عزیزترینم 




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۷:۳۹
غریب آشنا

مـــــن هـــــر روز

عــــــــــــــاشقانه تر

مینــــــویسم

تا همـــــه تب کننـــــد

در حســــــــــرت داشتن

معشـــــوقه ای شبیه

تـــــــــــــو..........


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۴ ، ۱۴:۲۷
غریب آشنا

خوشا به بخت بلندم که در کنار منی

تو هم قرار منی 

هم تو بی قرار منی

گذشت فصل زمستان،گذشت سردی و سوز 

بیا ورق بزن این فصل را،بهار منی

به روزهای جدایی دو حالت است فقط

در انتظار توام یا در انتظار منی

"خوش است خلوت اگر یار یار من باشد"

خوش است چون که شب و روز در کنار منی

بمان که عشق به حال من و تو غبطه خورد

بمان که یار توام ، عشق کن که یار منی

بمان که مثل غرل های عاشقانه ی من

پر از لطافت محضی و گوشوار منی

من "ابتهاج"ترین شاعر زمان توام

تو عاشقانه ترین شعر روزگار منی



"هوشنگ ابتهاج"


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۴ ، ۲۰:۵۴
غریب آشنا

پیام پر از دلتنگیتو خوندم

امروز از وقتی از اداره اومدم فقط به تو فکر کردم و فقط برای تو از خدا خواستم 

تو این چند روزه خیلی دلم گرفته بود و با خدا دردو دل میکردم 

میدونی چیه 

من خودم میدونم چی میخوام برا خودم و برای همین خواستمو مشخص میگم بخدا

یادمه خواستم برای تو و شرایطت از خدا بخوام 

اومدم بگم خداجون اینجور کن 

بعدش دیدم من از کجا میدونم که اگه اینجور شه دو سال دیگه وضع بدتر نشه 

بعد اومدم بگم اونجور کن 

و باز با خودم گفتم تو از کجا میدونی که اگه اونجور شه دو سال دیگه بهتر نمیشده 

و عملا ساکت شدم 

و گفتم خدا جونم،عزیز دلم من هیچی نمیدونم از اینده و از خواست تو 

نمیدونم چی خوبه و چی بد 

فقط انقدی میدونم که دلم ناراحتی و اذیت هیشکیو نمیخواد غیر خودم

تو که عالمی و قادر 

همه چی دست خودت 

هر اتفاقی که میوفته توان و تحملشم بده و روزای بهتر برای همه پشت بندش بیار 

غصه نخور عزیز دل من 

زندگی بالا و پایین زیاد داره 

قوی باش 

مهربون باش اونقدی که با من هستی

صبور باش اونقدی که در مقابل کم کاریای من هستی 

گذشت داشته باش اونقدی که در مقابل بدیای من داری 

خودت باش 

خود مهربونت 

نزار شرایط اخلاقتو عوض کنه

من قلب پاک و مهربونتو دیدم 

میدونم تو بهترین مخلوق عالمی 

دوست دارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۲۰:۲۲
غریب آشنا

امکان نداره تعطیلی باشه مخصوصا جمعه هم باشه و حال دلم خوب باشه

اصلا دلگیرن جمعه های بدون تو 

دیگه هوا اینجور بارونیم که باشه دیگه بدتر 

جمعه وقتی خوبه و عالی که دلت خوش باشه دل منم که میدونی فقط با بودن کنار تو و دیدن لبخند توئه که خوش میشه 

دیروز غروب به سرم زد رفتم بیرون بارون نم نم شروع کرد به باریدن راه رفتن و فکر کردم 

راه رفتن و نگاه مردم کردم 

چند نفرشون خوشحالن؟

چند نفرشون یه عشق واقعی رو تجربه کردن؟

چند نفرشون کنار عشقشونن؟

رفتم نشستم زیر بارون 

بارونش عالی بود خیلی آروم و قشنگ 

روحم تازه شد 

یه قهوه سفارش دادم و نشستم رو صندلی های بیرون کافه

هر کی سرش به کار خودش 

یه بچه ای داشت میگفت انگار خدا با اسپری داره رومون آب میپاشه

دیدم دقیقا درست میگه انقدر که این بارون ملیح و دوست داشتنی بود

یادم نمیاد هیچوقت انقدر از بارون لذت برده باشم 

اما دیروز یه روز عالی بود 

نم بارون،بوی خاک،صورت خیس

همه چی قشنگ و دلنشین بود 

فقط جای تو حساااااابی کم بود

امروزم ک تو فکرو خیال بودم که پیام و آهنگی که فرستاده بودی منو از رویا کشوند بیرون 

در عین حال که خوشحال شدم اما یه غمی هم بود که آروم آروم لبخند رو لبمو جمع کرد 

بگذریم 

تو برای من بهترینی 

دوست دارم 

"" باچشماااات

دوباره منو سمت خودتو بکشونو

دستامو 

تو به آغوش گرم خودت برسونووو

منووو آرووووووم کن

هنوزم مثل گذشته عاشقت هستمممممم ""

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۷:۵۰
غریب آشنا

شروع روز من با طلوع خورشید نیست

شروع روز من با صدای زنگ ساعت نیست

حتی با صدای مهربان مادرم و دعوتش برای یک چای داغ نیست

نه حتی دیدن روی ماه پدر 

و لبخند زیبای برادر عزیزتر از جان

شروع روز من با نشانی از توست


شروع روز من با پیام سلااام و صبح بخیر توست

شروع روز را برای من به تاخیر نینداز

که در نبود تو آشوب ترین دل،دل من خواهد بود 

و بی قرارترین بدون شک من خواهم بود

قرار بی قراری هایم

روز را سریع تر به ارمغان بیاور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۸:۳۱
غریب آشنا