امروز که داشتم بر میگشتم از اداره رو پله ها خوردم زمین اونم ناااجور
و من اون موقع نمیدونستم از درد شدید پام گریه کنم یا بخندم به افتادنم:)
تو اون شرایط نگفتم خدایا شکرت که چیزی نشد فقط گفتم خدایا شکرت کسی ندید😁
سریع پاشدم و همینجور که خوشحال بودم که کسی ندیده و درد عمیق پام داشت اذیتم میکرد یهو دو دستی زدم سرم که آی هوااار دوربیییین
اینو کجای دلم بزارم😆
خلاصه که آقا جون ما افتادیم و کسی ندید اما دوربین ثبت کرد اینا به کنار
تازه داشت یادم میومد و آخ چنان دردی همه وجودمو گرفته بود که تاخود خونه خدا میدونه چجور جلو اشکمو گرفتم که نیاد پایین
رسیدم خونه و با خودم میگفتم آخ کاشکی الان بود کاش الان زنگ میزد تا دردام یادم بره راستشو بخوای حتی 1 درصدم احتمال نمیدادم زنگ بزنی
واس همین گوشی همینجور سایلنت و منم داشتم با درد دست و پنجه نرم میکردم و بعد دیدممم به به به
مثل همیشه به موقع درست همون لحظه که میخوام صداتو میشنوم
نمیدونی چقد خوب بود
و من واقعا بهتر شدم
ممنونم از تو
و از احساس قوی بین من و تو
که باعث تماست بود
دوست دارم