غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۳۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

گاهی وقتا یکی میاد تو زندگیت که هیچ رقمه نمیشه بیخیالش شد 
نمیشه فراموشش کرد
نمیشه ندید گرفتش
اصلا میشه خود خود خودت
میشه همهه لذت و زندگیت
اونموقعس که حس میکنی عاشق دنیا شدی و هرچیزی که قبلا واست عادی بوده میشه واست جذاب و عالی ؛ انگار رنگارنگ میشه همه چیز

و تویی آن سوار بر اسب سفید عشق برای من
ای شهسوار من
میخواهمت

به وسعتتت بیکرانه شوق چشمانم
و در واپسین روزهای زندگیم نیز تورا از یاد نخواهم برد
تو
آنی
که
اگر بمانی
غم را
میرااانی

بانوی رویاهای من
دوستت دارم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۱۳
غریب آشنا

سلام

سلاااااام؛)

خوبه که تو یه زمان خاص دو نفر خاص یه کار انجام بدن دقیقا یه کتر 

مثل الان تو و من

سپردم به خدا

بهش گفتم جوری بچین و مرتب کن همه چیو که از نظرت بهترینه

بهترین برای همه 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۰۱
غریب آشنا

آدمیان به لبخندی که بر دل مینشانند 

و به احساس خوبی که بر جای میگذارند

و به دردی که از یکدیگر میکاهند 

می ارزند ...

و ما بودنشان را میخواهیم چون 

وجودشان زمین را زیباتر میکند 

جاودان باد سایه آنهایی که 

شادی را علتند نه شریک

و غم را شریکند نه علت 

و به راستی تو یکی از همان آدمیانی

 برای

من


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۰۴
غریب آشنا

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۲:۰۶
غریب آشنا


یه روز خیلی خوب 

به خاطر وجود و حضور گرم تو که خیلی خیلی خوبی 

اونم یه جای خوب مثل اینجا

با یه سری آدمای نسبتا خوب

فقط خودمو خودتو عشقه ؛)


یاد باد آن روزگاران

یاد باد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۱۸
غریب آشنا

زمان های نه چندان دور پر بودم از احساسات پاک و خوب و دوست داشتنی

پر از احساسات ناب 

پر از عشق 

با تک تک سلول های وجودم،به جرات میتونم بگم با تک تک سلول های وجودیم

این احساسات و این عشقو لمس کردم و لذت بردم

از اون زمان خیلی نمیگذره 

همین حالا هم پر ام از عشق

اما...

یه وقتی میشه

یه جایی میرسی 

که میبینی تو،تو این مدت فقط مشغول سرکوب احساساتت بودی

و یکی یکی با دستای خودت حس های قشنگتو نابود و سرکوب کردی

و یهو چشم باز میکنی و میبینی 

همه ی احساساتت مردن

و تو در کمال نابوری دچار مرگ احساس شدی

که 1000 برابر بدتر از مرگ جسمته

و چقدر یهو خالی میشی 

و چقدر دل نگران و غمگین میشی

که ای داد بیداد 

من آدم، بدون احساس 

دیگه آدم نیستم که

میشم یه موجود سنگی

بدون روح

بدون احساس

بدون عشق

خدای مهربون هیشکیو دچار این بلا نکن

لطفا


سوالی که ذهنمو درگیر کرده اینه که :

اگه احساس بمیره امیدی به زنده شدن دوبارش هست؟؟؟؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۲۰
غریب آشنا


عاشقانه ترین جمله قرن:

 

" روح از هر چه ساخته شده باشد، جنس روح او و من از یک جنس است. "

 

                                عشق هرگز نمی میرد

                             امیلی برونته

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۲۹
غریب آشنا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۴۸
غریب آشنا

همیشه فکر میکردم مهم نیست چجوری میگذره

مهم اینه که میگذره

هر کسی هم که میخواست تو غم و شادی حرفی بزنه 

میگفت میگذره همه اینا گذرین 

ولی این روزا به این دارم فکر میکنم که اتفاقا خیلیم مهمه که چجوری بگذره 

مثل این روزای من سخت و غمگین 

یا مثل این روزای خیلی های دیگه خوب و قشنگ

قبول دارم که همیشه زندگی روی خوش نداره

ولی فرقه بین گذشتن همینجوری،با گذاشتن به سختی و غمگینی،با گذشتن به خوبی و خوشی

مگه چندبار قراره به دنیا بیایم؟مگه چند بار قراره زندگی کنیم؟مگه چند بار قراره دلمون برای یکی یا دل یکی برامون پر بزنه

دوست ندارم بشه مثل زندگی آدمای تو کتاب عشق هرگز نمیمیرد 

آره عشق هرگز نمیمیرد ولی به چه قیمتی ؟

چرا تو این دنیا وقتی انرژی داری و سرحالی و جون داری با عشق نباشی با عشق زندگی نکنی که بخوای چشم انتظار مرگ باشی تا بلکه...

واسه اینه که میگم فرقه بین گذروندن روزها و لحظه ها 

خیلیم فرق داره

اصلا وقتی خوشی،شادی ، کنارشی گذر زمان هیچ اهمیتی برات نداره 

اما...

اما وقتی ناراحتی،غمگینی،نداریش،نا امیدی هر ثانیه برات مثل یه ساله هر لحظش داغونت میکنه

بله،اینجوریاست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۵۲
غریب آشنا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۵۸
غریب آشنا