۰۴ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۱۷
غریب اشنا
دلنوشته های منو عشقم
طبقه بندی موضوعی
-
خاطره
(۱۸۱) -
دلنوشته
(۲۰۸) -
نوشته های عشقم
(۶) -
برگرفته از کتاب
(۱۵) -
شادی یعنی
(۶)
بایگانی
- شهریور ۱۳۹۵ (۳)
- مرداد ۱۳۹۵ (۲۲)
- تیر ۱۳۹۵ (۲۹)
- خرداد ۱۳۹۵ (۲۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۲۱)
- فروردين ۱۳۹۵ (۱۳)
- اسفند ۱۳۹۴ (۸)
- بهمن ۱۳۹۴ (۱۰)
- دی ۱۳۹۴ (۱۳)
- آذر ۱۳۹۴ (۱۴)
- آبان ۱۳۹۴ (۱۲)
- مهر ۱۳۹۴ (۲)
- شهریور ۱۳۹۴ (۵)
- مرداد ۱۳۹۴ (۷)
- تیر ۱۳۹۴ (۲۸)
- خرداد ۱۳۹۴ (۷۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۳۹)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱۵)
- اسفند ۱۳۹۳ (۲۰)
- بهمن ۱۳۹۳ (۴۱)
- دی ۱۳۹۳ (۵۷)
آخرین مطالب
- ۹۵/۰۶/۰۴برنامه ۱
- ۹۵/۰۶/۰۲آخرین شب
- ۹۵/۰۶/۰۱دو پادشاه
- ۹۵/۰۵/۳۱بد شده ام
- ۹۵/۰۵/۳۰لوس شده ام
- ۹۵/۰۵/۲۹و باز هم دل تنگ من
- ۹۵/۰۵/۲۸ممنونم
- ۹۵/۰۵/۲۶تا همیشه
- ۹۵/۰۵/۲۵واس خاطر منه اگه
- ۹۵/۰۵/۲۴خیلی وقت بود که منتظر امروز بودم
آیا دو پادشاه در یک اقلیم میگنجند؟
اگر اون اقلیم قلب و زندگی یک مرد باشه چطور؟
اگه اون دو تا پادشاه دو تا خانوم باشن چی؟
هوم؟
به نظرت میشه تو زندگی یه آقا، تو قلب و فکرش دو تا خانوم پادشاهی کنن؟
میشه هر دوشونو راضی نگه داشت؟
میشه عشق رو تقسیم کرد؟
بدون دروغ و بدون ریا
بدون اینکه تظاهر کنی؟
