غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۵۷ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است


لایق تو کسی نیست  جز آنکسی که:

تو را انتخاب می کند نه امتحان...

 تو را نگاه کند نه اینکه ببیند...

تو را حس کند نه اینکه لمست کند ...

تو را  بسازد نه اینکه بسوزاند...

تو را بیاراید نه اینکه بیازارد...

تو را  بخنداند نه اینکه برنجاند ...

تو را دوست بدارد و بدارد و بدارد.

ساده زندگی کن اما ساده عبور نکن از دنیایی که تنها یکبار تجربه اش می کنی !

ساده باز گرد اما هرگز برنگرد به دنیای کسی که به زخم زدنت عادت کرده حتی اگر

شاهرگ حیاتت را در دستانش یافتی !

و به یاد داشته باش :

هیچ کس ارزش شکسته شدن ارزش هایت را ندارد ...

" گاهی خودت را زندگی کن" !!!!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۳ ، ۲۱:۰۲
غریب آشنا


تعریفت از معجزه چیه؟

هووم؟

خدا هر روز معجزه می کنه

هر روز معجزشو با وجود بنده هاش نشون میده

من میگم تو خودِ معجزه ای

واس من

چی میشه اسمشو گذاشت جز معجزه

وقتی تمام بدی ها با خوبیه یه نفر از بین میره

وقتی تمام ناراحتی ها فقط با شنیدن صداش دود میشه و می ره هوا

وقتی نا امیدی فقط خیالش امیدو تو دلت روشن می کنه

دیدنش که دیگه مجموعه بی نظیر همه خوبی هاست

تو رو از یه دنیا، که شاید خیلیم قشنگ نباشه می بره به یه دنیایی که توش فقط قشنگیه و نور

هووم؟؟

میشه اسمشو چیزی جز معجزه گذاشت؟؟؟

تو

معجزه منی

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۳ ، ۲۲:۲۱
غریب آشنا

سلااااااااام عشقم

تو، الان، اینجایی

همین جا

کنار من

نزدیک ِبه من

خیلی نزدیک

و من بیش تر از قبل خوشحالم

اصلا یه خاصیت شدیدا عجیبی داری که امکان نداره صداتو بشنوم و حالم بد باشه یا بد بمونه

بدترین حالمم با تو خوب میشه

عشقمیا

عشق

از غروب ِ که اینجایی یه لبخند گنده رو صورتمه و نیشم تا بناگوش بازه

انرژی میدی بهم شدییییید

اونم از نوعه مثبتش

 

(الانم رفته عشقم فلافل بخوره

عزیز دلم

نوش جونت فدات شم)

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۳ ، ۲۰:۳۲
غریب آشنا


می دونم اذیتی

می دونم شرایط خیلی خاصی و شاید سختی داری

می دونم روزایی که سپری می کنی خاصن

و شاید ناراحت باشی و سخت باشه برات

همه اینا رو می دونم

می دونم و چون خیلی زیاد دوست دارم

و نمی تونم ، کاری از دستم بر نمیاد

عذاب می کشم 

و این نتونستنه

نتونستن اینکه تو عزیزترین آدمی که می تونستی تو زندگی داشته باشیو داری

ناراحته و سخته براش

اما هیچ کاری نمی تونی انجام بدی

اینه که باعث می شه ناراحت و عصبی شم

و این ناراحتیم به تو هم منتقل شه و تو رو هم ناراحت تر کنم

ایناست که داغونم می کنه

هی به خودم می گم

نه

نباید ناراحت باشی

حداقل الان نه

یا نفهمه که ناراحتی

اما هنوز موفق نشدم

ببخش منو

واسه اینه که می گم شاید گاهی یکم دوری از من بد نباشه

فقط یکما

بیخیال

 

عــــــاقا

من

تو

رو

خیلی

دوست

می دارم

فهمیدی؟؟

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۳ ، ۲۲:۳۹
غریب آشنا

خب سلااااااااااام

چقد سلام قشنگه اگه مخاطبش تو باشی 

اول از همه بگم نوشته های امروزم تا قبل این همه مربوط به صبح تو محل کاره

امروز خوب نبودم

حوصله کار رو هم نداشتم هم واس اینکه صبح اونجور که دلم میخواست شروع نشد و هم اینکه انقد امروز خلوت بود و همه مرخصی بودن که من عملا فقط تو فکر و خیال سیر میکردم

واسه همین بیخیال کار شدمو زود اومدم خونه

کلی قدم زدم و فکر کردم 

حالم بهتر بود اما هنوزم خوب خوب نه

اومدمو افتادم به جون اتاقم.اول شروع کردم از کمد کتابام. میدونی یادم نمیاد هیچوقت پیش اومده باشه که برم سراغ کتابا و وسایلم اما خاطرات گذشتمو مرور نکنم. نشستم و همه سالنامه هایی که توشون پر از گذشته های خوب و بدمه رو خوندم گاهی لبخند و گاهی اشک بود که سراغم میومد

اما چیزی که مهم بود این بود که گذشته.حالا خوندنشون حالمو خوب میکنه.

بعد کتابا نوبت میرسه به کشو لباسا

بازش که میکنم یه تیشرت راه راه آبی سورمه ای طوسی نظرمو به خودش جلب میکنه

میکشمش بیرون و یه لبخند گنده میاد رو صورتم و تیشرتو میارم بالا و میچسبونم به صورتم و یه نفس عمیق می کشم و تموووم عطرشو میکشم تو ریه هام

واااای خدای من 

هنوزم عطر روزای خوش و قشنگو داره

هنوزم همون عطر دلنشین و آشنا 

وااااای که منو برد به اون روزای بی نظیر.همینجور نشستم و رفتم دوباره تو رویا رویای بودن با تو رویای روزای شیرین و ناب

نمی دونم چقده که تو رویام چقد گذشته و چجور گذشته

تا اینکه دیدم مامان در اتاقو وا کرده و میگه کجایی؟یه ساعته صدات می کنما

ای بابا تو رویام تنهامون نمی زارنا.

همون رویاهای قشنگ همه ناراحتیامو برد با خودش.

یعنی حتی یادت هم خوبم میکنه.

میدونی امروز به چه نتیجه ای رسیدم؟

اینکه حال خوب یا بد دلت فقط و فقط به خودت بستگی داره.درسته که آدما یا اتفاقات روزگار تاثیر داره تو حال تو اما این تویی که انتخاب میکنی خوب باشی یا بد،هر چقدر تو افکارت منفی و مخرب باشه ،هرچقد آیه یاس باشه حالت بد میشه و در عوض هرچقد افکارت مثبت باشه و سازنده،هر چه قدر آیه امید بخونی حالت خوب و قشنگ میشه.

کار داره که برسه آدم به اینجا اما میدونم که کار نشد نداره. و حالا من خوبم

یه چیز دیگه اینکه من به خدا ایمان دارم.ایمان دارم که هیچوقت بد بنده هاشو نمیخواد،حتی بد بدترین بنده هاش که من باشمو. میدونم خوبی که تو میخوای واقعا خوبیه و چیزی که ما می خوایم ممکنه از نظر ما خوبی باشه. 

حالا من بهت ایمان دارم خدا جونم.میدونم هستی،می دونم میبینی،میدونم هوامو داری

میخوام همه چیو بسپرم بهت.به خود خودت. جوری رقم بزن مثل همیشه،که خیر باشه و خوبی همون خیر و خوبی که تو میخوای و تو میدونی و اگه این خیر و خوبی مطابق میل ما نبود کاری کن که بفهمیم خوبی اینه همینی که تو برامون خواستی.

دیگه وقتی آدم بسپره به تو نگران هیچ چی نیس. و من اصلا نگرانی ندارم 

چون بهت ایمان دارم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۳ ، ۲۲:۰۳
غریب آشنا
منی که عشقو با تو شناختم


منی که اولین بار بوسه تو رنگ زندگی به زندگیم داد


منی که گرمای آغوش تو تن سردمو گرما بخشید


منی که همه قشنگی ها رو با تو و بخاطر وجود تو دیدم


برام سخته


سخته طعم اینا رو چشیده باشم


سخته با تمام سلولو های وجودم عاشقت شده باشم


سخته حالا که پر نیازم


پر خواستنم


بزارم و برم


اما مجبورم

 

باید برمL
L
L
خدایا


خداجونم شکرت


ولی متنفرم از این دنیای مسخره


متنفرم


یه بغض گنده تو گلومه، گنده ها


من اشتباهی بودم؟


یه اشتباه بزرگ


یه اشتباه به اندازه تموم دنیا


یه اشتباهی که فقط داغ گذاشته رو دل


که تنفر از دنیا شده نتیجش


از اول اولش جام اینجا نبوده


تو جوونی پیر میشم


زندگیم بی عشق جریان پیدا می کنه


دیگه هیچ حس و عشق و اشتیاقی برای زندگی نخواهم داشت


اما زندگی جریان پیدا میکنه


شاد باشی


نگران منم نباش


انقدی بدون که زندگی جریان داره


نه قشنگ


نه خاص


نه با عشق


فقط جریان داره


تا اون موقع که خدا دیگهنخواد جریان داشته باشه


مث الان که نخواسته


همیشه دوستت داشتم و دارم

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۳ ، ۱۹:۱۳
غریب آشنا

درد داره دلت پر خواستن باشه اما کاری از دستت بر نیاد

درد داره خودت خودتو مجبور کنی جلوی همه احساسات قشنگت یه تابلو بزرگ عبور ممنوع قرمز بزاری

درد داره فقط یه چی بتونه آرومت کنه و تو گیر کردی وسط یه طوفان عظیم که هیچی نمی تونه آرومت کنه جز اون یه نفر اما دیگه نمی تونی که داشته باشیش

یعنی نباید که داشته باشیش

درد داره یه دیوار بلند آهنین بین خواست تو، نیاز تو و خواست بقیه باشه

درد داره یهو دلت بشکنه جوری که صدای شکستنشو هیشکی نشنوه جز خودت

درد داره دستات دستاشو بخوان اما خالی باشن دستات و دستاش دست نیافتنی

درد داره تو بخوای اما نشه

درد داره تو نیاز داشته باشی بهش اما نخوان که نیاز داشته باشی

درد داره که خودت ، با دستای خودت همه احساسات قشنگت، همه علاقه فوق العاده عمیقت، همه عشق پاک و ناب و بی نظیرت رو سرکوب کنی

درد داره

آره

خیلیم درد داره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۳ ، ۱۹:۰۹
غریب آشنا

خوشحالم و حال دلم خوبه :)))

مگه میشه صبح جمعه با تماس عشقت از خواب پاشی و تا چشاتو وا می کنی اسمشو رو صفحه گوشیت ببینی

و کلی انرژی مثبت بهت بده

اما خوب نباشی؟شاد نباشی؟هوووم؟؟؟

معلومه که نه

 

مرسی عشق من

می بوسمت

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۳ ، ۱۱:۲۵
غریب آشنا


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۲۲:۳۰
غریب آشنا


این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است

این جـــهان بی من مـــبــاش و آن جـــهان بــی مــن مـرو

خـــوش خـــرامان مــیروی ای جــان ِ جـان ، بی من مـرو

ای حـــیــات دوســــتــان در بــوســـتـــان بــی مــن مـــرو

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۲۰:۲۴
غریب آشنا