غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

غریب اشنا

دلنوشته های منو عشقم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

میشه مال من باشی

آخه من تو رو بیشتر از هر کسی تو دنیا دوست دارم

آخه من کنار تو آرومم و شاد و سرحال

آخه من با تو من میشم

با تو موفق و خوبم

میشه


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۸
غریب آشنا


بعد از چند روز دوری و نبودن و ندیدن و نشنیدن صدای دلنشینش

امروز برگشت از مسافرت

و من چقدر خوشحال شدم از شنیدن صداش

دلم برات تنگ شده بود

خیلی زیاد

خوشحالم که اومدی به سلامتی

حالا شاید یکمی روزها قشنگ تر بشن

امروز نذر کردیم

که اگر خدا خواست و ما در کنار هم برای همه ی سال های زندگیمون بودیم

و شدیم خود ِ خودِ زندگی هم

بساط عروسی یه زوج نیازمند رو فراهم کنیم تا بتونن هر چه سریع تر ازدواج کنن

اینجا مینویسم که فراموشمون نشه

خدایا راضی هستیم به رضای تو

مثل همیشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۱
غریب آشنا

نیستی و این نبودن تو غم انگیزترین اتفااق این چند روزه است

تو که نباشی نه شادی هست نه دل خوش و نه آرامش

تو که نباشی حتی احساس هم نیست 

حرف هایم هم دلشان نمیخواهد که بیایند و نوشته شوند 

میدانم در یادت هستم 

تو نیز همیشه هستی

زود برگرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۱
غریب آشنا

من نمیتونم که نداشته باشمت

نمیتونم بزارم مال یکی دیگه شی

نمیتونم دلمو آروم کنم 

نمیتونم کنارم نبینمت برای همه سال های زندگیم

نمیتونم قانع باشم

نمیتونم وانمود کنم قویم 

دیگه نمیتونم 

سخته 

میفهمی

ببخش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۱
غریب آشنا

دیروز 4مرداد سالروز با هم بودنمون به عنوان دو نفری که هنوز همو ندیدن و هیچ خبری از آینده و تقدیری که خدا براشون نوشته نداشتن اما ندونسته سر راه هم قرار گرفتن  

افتخار میکنم به آشنا شدن با تو 

کم پیش اومده این روزا دلگیر نباشم از خدا البته بگما خوبم ناراحت من نباشی یوقت

من خوبم ،نگران من نباشی من با یادت روزامو میگذرونمو شبامو صبح میکنم

لحظه ای نبوده که تو این یه سال تو فکرم نباشی یا از اینکه تو رو دیدم پشیمون شده باشم 

فقط تنها دردم که بزرگترین درد زندگیمه میدونی چیه دیگه

بگذریم

کلی معذرت خواهی بدهکارم بهت

بخاطر رفتار کودکانه و بیخود و اعصاب خورد کنی این مدتم

بخاطر حرفای نامربوط

بخاطر اذیتای زیادی که کردمت ببخش

بزارش پای علاقه زیادم به تو و خوشحالی تو و همه آدمای دیگه 

میدونم خیلی دوسم داری

گاهی وقتا میشینمو میگم چه راهی هست برای اینکه به یکی نشون بدی چقدر دوسش داری 

یا اینکه یکی بهت نشون بده چقدر دوست داره

فقط با قلبته که میتونی احساسش کنی و درکش کنی که چقدر دوست داره

من میدونم چقدر دوسم داری

و ناراحتی تو اذیتم میکنه حتی بیشتر از غصه دل خودم 

تو برای من تکرار نشدنی هستی و همیشه با منی همیشه

و اما امروز 

بعد از 40 روز روی ماهتو دیدم

دلم داشت از جا کنده میشد وقتی اشک میریختیا

نبینم دیگه هیچوقت 

مرسی بابت امروز که یه ذره از انرژی های منفی که دوروبرم بودو نیست و نابود کردی و کلی انرژی مثبت همراهم کردی

ممنونم ازت بخاطر موشی شهر موشها

هنوزم جای بوست رو لپشه و من خیلی زیااااد دوسش دارم 

اینم شد جزو بهترین و خاطره انگیز ترین عروسکای زندگیم بعد از اون عروسکی که از 4سالگی دارمش

خیلی زیاد دوسش دارم 

ممنونم ازت 

نه بخاطر صورتی

بخاطر بودنت 

و مهم بودنم برات 

که نمیخوای ناراحت باشم 

که دوسم داری 

و بخاطر همه زحمت ها همه احساساتت و همه عشقی که به من داری

میبوسمت صورت ماهتو

راستی ی ی ی 

گفتی راجع به لپمم بنویسم

امروز آقای عزیز اتفاقی یه صدایی از درون لپ ما کشف کردن که بسی خوشایند بود برایشان و موجبات خنده شان را فراهم ساخت و باعث گردید لپ اینجانب به دفعات کشیده شود.

عشق است دیگر کاری نمیشود کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۹
غریب آشنا


وقتی جای خنده

 غم میشینه روی لبام

تشنه ی نوازشم

خسته از خستگی هام

وفتی که دستای من

گرمی دستی میخواد

وقتی یه لحظه خوشی

به سراغم نمیاد

تو میتونی غم هام رو خواب کنی

گونه های خیسم و پاک کنی

تو میتونی دلم رو شاد کنی

من رو از درد و غم آزاد کنی

میتونی با خوبیات

منو مدیونم کنی

تو می تونی هستیمو

بسپری به دست باد

میدونی دوست دارم

تو رو خیلی زیاد

تو میتونی غم هام رو خواب کنی

گونه های خیسم و پاک کنی

تو میتونی دلم رو شاد کنی

من رو از درد و غم آزاد کنی

با همیشه عاشقت

 تو همیشه عاشقی

تو یی که مسبب

لذت دقایقی

به تن مرده ی من

تو میتونی جون بدی

به رگهای خشک من

 قطره قطره خون بدی

تو میتونی غم هام رو خواب کنی

گونه های خیسم و پاک کنی

تو میتونی دلم رو شاد کنی

من رو از درد و غم آزاد کنی

وقتی که شب میرسه

آسمون سیاه میشه

غم و غصه تو دلم

قدر یه دنیا میشه

وقتی که دستای تو

خونمون در می زنه

دل من پشت دیوار

از خوشی پرپر می زنه

تو میتونی غم هام رو خواب کنی

گونه های خیسم و پاک کنی

تو میتونی دلم رو شاد کنی

من رو از درد و غم آزاد کنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۱
غریب آشنا

گاهی گمان نمیکنی ولی می شود...


گاهی نمی شود که نمی شود...


گاهی هزار دوره ی دعا بی اجابت است...


گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود...


گاهی گدایی و بخت یار نیست...


گاهی تمام شهر گدای تو می شود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۷
غریب آشنا