تلنگر
جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۵۸ ب.ظ
یوقتایی هست که نا امیدی
ناراحتی و دلشکسته
هی با خودت حرف میزنی
هی با خدا
هی بهش میگی: خداجون هستی؟
منو میبینی اصلا؟
مطمعنی منو یادت نرفته؟
اصلا مهم هستم برات؟
پس کو اون بخشش و بزرگیت؟
نمیخوای نگاهی،گوشه چشمی هم به من کنی؟
خب منم بنده تو ام دیگه،
درسته بدم،خوب نبودم ولی تو که خدای خوبی هایی
ببین منو
همون موقع هاست که آدما به یه تلنگر نیاز دارن
که یادشون بیاد خدا واقعا حواسش بهشون هست
که شاید دیر ولی صداشونو میشنوه
اشکاشونو می بینه
من تو همین حال و احوال گیر کرده بودم تا اینکه
یهو از یه جایی که فکرشو نمیکردم و منتظرش نبودم این تصویر رسید دستم
دیگه مگه حرفیم میمونه حالا؟
۹۵/۰۲/۱۷